متی ترانا و نراک

متی ترانا و نراک

رحلة العاشق الی المعشوق ...

پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر/ چون شیشه عطری که درش گم شده باشد...
-------------------------------------------------
سلام
حضورتون رو خوش آمد میگم
لطفا آقایون رعایت حدود رو هنگام کامنت گذاشتن داشته باشند! بهتر اینکه از افعال با صیغه جمع استفاده کنید!
برای توضیح بیشتربه لینک " خواهرانه برای برادران " مراجعه کنید!
-----------------------------------------------
نوشته‌های این‌جا صرفن دیدگاه نگارنده بوده و لزومن مورد تایید اسلام نیست!
--------------------------------------------------
هنگام نماز طواف کعبه هم تعطیل است!نبینم موقع نماز اینجا باشی! برو که خدا داره صدات میزنه!

پيام هاي کوتاه
بايگاني
آخرين نظرات

سفرهای علمی

يكشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۲، ۱۰:۴۹ ب.ظ

" بسم الله النور "


سلام :)



اصلا نسبت به بعضی کلمات آلرژی گرفتم! قراره پنج شنبه بریم بازدید مثلا علمی! ترم پیش بردنموم یه بازدید مثلا علمی ولی از سر تا تهش همش شد حرص و من که فیض علمی خاصی نبردم! از همون اول که نشستیم توی اتوبوس برادران گرامی پافشاری کردند آهنگ پخش کنند آقا حالا هی ما گفتیم به اینا بگید هرکس میخواد گوش بده خودش گوش بده ولی کو گوش شنوا باهر ترفندی بود با راننده تبانی کردند و آهنگ رو گذاشتند! آخر سر منم رفتم جلوی اتوبوس به استاد گرامی گفتم پَ استاد این چیه بگین خاموشش کنن! استاد توی چشمای من زُل زدند مثل بچه های مظلوم و میگن بگم خاموشش کنن؟! یعنی دیگه داشت کفرم در میومد! گفتم لطفا بفرمایید که خاموشش کنند!

خلاصه آهنگ خاموش شد! بعد ما اومدیم بریم بشینیم بعضیا واقعا آدم به تربیت شون شک میکنه! همین جنابان ناحسابی ما رو هو کردند! یعنی خوشم میاد یه جوون مرد بین شون نبود!بعدا دیگه توی را کم کم یخ هایی که وجود نداشت آب شد و حالا بیا درستش کن شروع کردن چند تا دختر و پسر پاسور بازی! یعنی فکم افتاد! اینا دانشجو هستند! این اردو علمی بود! اینا مثلا بعضیا شون ... بودند! :|


و خلاصه این سر ما بود که سوت میکشید! بعد اومدن با هم یه بازی دیگه را بندازن! 

ما هم دیدیم بیخودی خونمون رو میکنیم تو شیشه هندزفیری به گوش شدیم! 

گذشت تا فردا صبحش! سر سفره صبحانه! نمیدونم چه مبتکر خوش ذوقی سفره خانوم ها رو روبه روی سفره آقایون پهن کرده بود! آقا ولی خوشم اومد هیچ کس حاضر نشد سر اون سفره کذایی بشینه همه به اتفاق یه سفره و یه زیر انداز برداشتیم رفتیم فرسنگی آن طرف تر نشستیم صبحانه نوش جان کردیم!

(کلیک کنید روش تا بزرگ بشه خیلی زیباست! )

اونم اتوبوس سفرهای علمی مونه!

اردیبهشت92 کرج مرکز تحقیقات اصلاح نباتات

بعد هم که بازدید و از آن عکس های دسته جمعی شیک و از این صوبتا!

موقع برگشت هم ما همش حرص بود که میخوردیم! دیگه یخی نبود که نیاز باشه وا بره! پول رو پول گذاشتند رفتند خوراکی خریدند و اومدند و نوش جان کردند! بعد هم باز پاسور بازی و این بین بعضی ها شون باهم درد و دل میکردند و اون وسط یکی از اون برادران نمک مانند از بس لوس بازی در آورده بودند یکی از دوستان حالشان را گرفته بودند و محل ... هم بهشان نمیگذاشتند! و بازهم پاسور و ...! +
دیگه اون آخرا هرچی بود ریختن بیرون! برادران گرامی یک دیواره انسانی جلوی ما تشکیل دادند و به مدت 1.5 ساعت با یک آهنگ عروسانه تالاری خوب زدند و رقصیدند! بعد تر هم یکی شون شد خواننده و همه اتوبوس را مستفیض کرد!

حالا با این قوم دوستان میخواهند مارو ببرند سفر مثلا علمی! ما رفتیم با بزرگی مشورت میگیم ما نمیریم از خیر بخش علمیش گذشتیم! میگن شما با عرف همراه باشید مگه شما از جامعه جدایی؟؟؟!! یعنی من موندم عرف هر غلطی کرد من باید باهاش همراه باشم!! وای خدایا من باید به کی بگم نمیخوام بهره علمی ببرم! تازه این که این بار قرار باشد بساط دربند جوجه کباب پزون هم راه بیافتد! وا مصیبتا!

مردشور " عرف " رو ببرند که حالم از این کلمه به هم میخوره! استاد گرامی هم فرمودند اگر غیبت کردید دیگه کلاس تشریف نیارید!

یعنی نمیدونم این علم آموزی چه حاصلی داره به خدا تهش هیچی در نمیاد ببینید من کی گفتم! با این روش علم آموزی همین میشه هیچ سودی نداره سوادشون به حال جامعه!



ای کاش زود بگذرند این روزهای لعنتی تقویم ترم و تحصیل!


+
(دخترونه)+

نکته نوشت :دوستان بزرگی فرمودند هنگام نوشتن " اگر خدا بخواهد" دقت داشته باشید! درست عبارت " ان شاءالله " است نه "انشاءالله" معنا عوض میشود با عبارت دوم!
پ.ن : سری بزنید بخوانید طولانی است ولی ارزشش رو داره! ++

ب.ن : نمیدونم چه جوری اون افرادی که دوست از جنس مخالف دارند آرامش روحی و فکری شون رو حراج یک مشت لذت های بی ارزش میکنند! واقعا توی زندگی نعمتی بالاتر از آرامش نیست! خدایا شکرت ، خدایا نعمت هدایتت رو ازمون سلب نکن و چه قدر خوبِ برای خودمون خود خواهی شریف قائل باشیم و انسان باشیم!

شما بگو  (۲۵)

۱۲ آبان ۹۲ ، ۱۶:۲۴ محمدصادق برجیان
من فک کردم همرنگ جماعت شدید !!
پاسخ:
چرا همچین فکری دارید؟!
من که چنین چیزی فک نمی کنم!!
بیشتر توضیح بدهید!
۱۱ آبان ۹۲ ، ۱۵:۵۸ محمدصادق برجیان
اون وقت شما چیکار کردی؟! به جمع دوستان پیوستین؟!!!!
پاسخ:
به نظرتون آیا ما چه کردیم؟!
نه ما سرجامون نشستیم و مشغول تفننات خودمون بودیم(سیاست هندزفیری ...)
۱۰ آبان ۹۲ ، ۱۵:۵۰ مصطفی طالبیـ
لینک آهنگ افزوده شد...



   یا علی
پاسخ:
متشکرم

علی مدد
۱۰ آبان ۹۲ ، ۱۰:۱۳ خانم چادری
اون گنجشکه که روی انگشت نشسته رو دوست دارم
من گنجشک میخوام....
پاسخ:
سلام خواهر
منم خیلی دوستش دارم(آیکون همزاد پنداری شدید)
من هم
مسئولین رسیدگی کنند ...
سلام
ممنون از راهنماییت دوستم
باشه خوشحال می شم بیشتر کمکم کنی مرسی
تو اصفهان؟ عجیبه دانشگاه ما که نمی ذاشت جیکشون دربیاد...خیلی سخت می گرفت...
خدا هم هامون رو هدایت کنه و حتی جرعه ای از آرامش واقعی رو نصیبمون
پاسخ:
سلام خواهرم
اِی اَمان از این صنعتی که گندش رو با بازدیدهای مختلطش در آورده! مال ماهم قبل ترها هم بچه ها سالم تر رفتار می کردن هم حراست پویا تر بود!
ان شاءالله ... آمین
آرامش ... بزرگترین نعمت ضروری برای حیات
خدا صبرتووووووووووون بده...
خب شما هم با چند تا رفقاتون فکر کنین و یه کار و ایده ی نو بدین و همه رو جذب خودتون کنین دیگه
و به تبع سرشون رو گرم کنین
واقعا جواب میدها
پاسخ:
سلام علیکم

تشکر ... ان شاءالله ...
اصولا دوستان طرف ایده های ما نیستند! و میتونم بگم بعضی هاشونم خیلی هم بدشون نمیاد با پسرا باشن! این جوری براشون کیفش بیشترِ!
و حقیقتا حق با شماست از دیروز پی به این بیشتر بردم ----> جذب دوستانم رو میگم منتها یه خرده ظرافتهاش زیاده و مداخله گر هم زیاد داره!
سپاس از پیشنهاد خوبتون دعا بفرمایید عملی کنیم ... البت برای موقعیت های بعد این یکی که گذشت
سلام
ظهور در کلام بوتراب....

http://zareh.blog.ir/post/184

نوازش دهیم گوش هایمان رابا صدایی دلنشین

یا علی
پاسخ:
سلام علیکم

ان شاءالله خدمت میرسم
سپاس از دعوت تان!

علی مدد
خدا به دادتون برسه...
این سری ان شاالله تکرار نشه دیگه..

پاسخ:
سلام علیکم

واقعانم ...
اون طوری تکرار نشد ولی خُب خالی نبود از گناه همچنان و ما ...
تشکر
دلم گرفته ازاین طعنه های مردم شهر
چقدر خسته ام آقا... مرا حرم ببرید


التماس دعا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بسی از دانشگاه متنفرم!!!!!  :l
پاسخ:
سلام علیکم

شعرت جگر سوز بود بسی!

محتاجم بسیار
به یاد دوستان خواهیم بود ان شاءالله

من متنفر نیستم منتها ...
چرا؟
۰۹ آبان ۹۲ ، ۱۰:۱۳ محمدصادق برجیان
اردو مگه گشت ارشاد نداشت؟!
پاسخ:
سلام علیکم

چه واژه ناآشنایی گشت ارشادش کجا بود! فقط یک استاد گرامی توی مایه های سیب زمینی داشت!
سلام

شهد شهود...دعوتید

http://zareh.blog.ir/post/181

پاسخ:
آمدیم حظ بردیم

تشکر فراوان بابت دعوتتان

یاعلی
لذتی که تو Erorr هست تو
Understand نیست!

چقد زود پاییز پارسال تموم شد!


پاسخ:
شاید!
جالب بود !


موافقم زود گذشت!
۰۷ آبان ۹۲ ، ۲۲:۳۹ یک پسر مجرد
سلام
بنده اعلام موضع کنم؛
به شدت و در حد سیفون توالت! از پسرهایی که در بین دخترها لوس بازی از خودشون متساطع میکنن بدم میاد ...
+ از نوشتن سایر عبارات معذورم!!!!

هر چی فکر میکنم به هیچ نتیجه ای نمیرسم که چرا یک پسر(شما بخوانید مرد آینده) باید بره قاطی یه مشت دختر(شما بخوانید زنان آینده) و بینشون دلقک بازی دربیاره؟؟!
چرا واقعاً ؟؟!!
خاطره نوشت؛
ورودی های یک ترم بودیم، قیافه اش زار میزد دهاتی زاده است(دهاتی ها شریف و زحمت کش هستند و خدا یارشان باد، منظورم چیز دیگریست).
همین چند روز پیش چنان با قش و ضعف از شماره دادن ها و اس بازی هایش با دخترکان همکلاسی میگفت که دهانم تا شکم باز شده بود و چشمانم از حیرت سیاهی میرفت!
پاسخ:
سلام علیکم

دیگه مگه سایر عباراتی هم موند!!!
ولی موضع تون قابل احترام و ... کاملا موافقم البته به سبک موضع خودم!

واقعان هم !! سوال خوبی است!
خدا به دادمون برسه که الکی خودمون رو سرگرم این دل خوشی های بیهوده نکنیم!!! حیف انسانیت و جایگاه انسان که اینجوری گم بشه!
قرار بود دانشگاه کارخانه آدم سازی باشد ولی الان ...
خدایا عاقبت همه مون رو ختم به خیر کن!

خداوند همه جوان های پاک اسلام را در پناه خودش حفظ کند
پاینده باشید!
ای کاش آدم باشیم!
۰۷ آبان ۹۲ ، ۲۱:۲۵ جوان انقلابی
کاش منم توی این اردو بودم! :))

آخ که چقد حال میداد ضبط اتوبوس رو هک میکردم و... یاعلی مدد! :))
++++++++
امام صادق(علیه السلام):
اگر نمیترسیدیم که مردم ترک حج و زیارت خانه ی خدا کنند، میگفتم که ثواب زیارت امام حسین چیست.
پاسخ:
سلام علیکم

کاش تون برای هک و این صوبتاس دیگه؟!
آخ ضبط این اتوبوس احد دقیانوس قجری آلمانی از این فناوری ها نداشته و کلن نداره اتوبوس های دانشگاه ما که بشه هک شون کرد! البته نمیدونم چیزی از سیستم ضبط و این حرف های ماشین سر در نمیارم! خوب میشد واقعا!!

علی مدد

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام

سپاس
شما و حتی نویسنده اون پست باعث دلگیری نشد و خود اون مطلب باعث دلگیری شد
مگر دلگیر شدن دیگران به خودی خود ظلم و ستمی هست که بابتش عذرخواهی می کنید!؟ گاهی اوقات این دلگیر شدن تشکر هم لازم داره!
در هر صورت ممنون بابت معرفی اون مطلب

در مورد تفاوت ان شاءالله و انشاءالله هم دوستان یه سرچ بکنن راحت متوجه میشن اما اجمالا این که انشاء از ریشه نشأ(نشأت گرفتن، به وجود آمدن) هست بر وزن افعال..
پاسخ:
مطلب دلگیر ...
نمیدونم ... شاید ... تشکر ...
خواهش ...

تشکر ... سرچ کنید دوستان ...
سلام
جای شما می بودم با عرف میرفتم ماشینش رو پنچر می کردم تا بفهمه تابع عرف بودن یعنی چی!..
اینایی که اینقدر می گن عرف عرف یا راحت تر حرف میزنن و میگن دموکراسی و رای عموم! اینا نقطه ضعف شون همینه که یه بلایی (ترجیحا ضرر اقتصادی که کاملا تاثیرش مشهود باشه و الا ضرر معنوی و... مثل این قضیه شما سرشون نمیشه!) از طرف عرف یا همون دموکراسی سرشون بیاد.. اون وقت می بینید که خودشون هم زیاد تابع عرف و دموکراسی نیستن بلکه تابع سود و منفعت شخصی اند و اگر یه کمی بهشون ضرر برسه اون وقت همین عرف و دموکراسی میشه عوام گرایی یا دیکتاتوری عوام و... .
از اون پست طولانیه خیلی دلم گرفت..
پاسخ:
سلام علیکم

حیف که چنین جسارتی رو نمی تونم مرتکب بشم! ایشان بزرگ تر هستند و احترام شان واجب است!این و کاملا موافقم تا جایی که منفعت شخصی در خطر نباشِ موافق اند و حرفشون اینِ که تابع عرف باشید!
[چه پیشنهادی بود ها وسوسه انگیز! ]

عذرخواهی میکنم باعث دلگیری دوستان شدم!



۰۷ آبان ۹۲ ، ۱۳:۰۴ جعفری ندوشن
سلام با تفریط، اعتدال یا افراط! کدامیک؟! به روز شدم
پاسخ:
سلام علیکم

ان شاءالله سر فرصت خدمت میرسم!
تشکر بابت دعوتتان
من نگفتم عمو سبزی فروش بخونن ها می گم معمولن این رو می خونن چون چیز دیگه ای ندارن
ما اردوی خوب رو با دانشگاه رفتیم ولی بچه های باحال زحمت کشیدن قشنگش کردن
شما که انگشت نما نیستید این اصطلاح بار معنایی منفی داره و در امور مثبت نباید به کار گرفته شه
حالا که وقت ندارید پس همینی که هست اعتراض ممنوع ، حتمن فردا هم که مسئول جایی شید همین حرف رو می زنید همون طور که مسئولین ما امروز می زنن
افعال مفرد اصلن دست خودم نیست یعنی من بی تفاوتم از حساسیتتون عذرخواهی می کنم
و در انتها اینکه کلیت بچه هاتون سرشون تو لاک خودشون نشون میده شما خیلی کم کارید چون به راحتی می تونید با هم کلی کار انجام بدید
و هم اینکه فضا اونقدراهم داغون نیست فقط یکی مثل من کم داره یه گوش مالی حسابی به این پسرا البته نه از نوع فیزیکی بلکه از نوع حرفیدن بده تا یه کم سطح شعورشون در نوع برخوردشون در مکان های عاکادمیک و عمومی بیشتر تر بشه
خلاصه سفر خوش بگذره
اللهم الرزقنا اردو

پاسخ:
بنده متوجه شدم ...
دست شون درست ...
میدونم ... عمدا گفتم ...
آخه با 18 واحد + 2 ساعت کلاس زبان  سه روز در هفته + 6 ساعت کار و مسئولیت میخوام ببینم وقت از کجا بیارم بنده! اگه پیدا شد به من هم بفرمایید! متاسفانه این ترم مشغله زیاد شده!
صب ساعت 8 بیرون ... شب ساعت 7-8 خونه!!
بنده متوجه غیر عمد بودن اش هستم ولی به هر جهت ... خواهش ...
شاید ... آره شاید هم نه ... یه بخشی شون حدودا 4 نفرشون کلا جدا هستن و نمیشه روشون اثری گذاشت! برای کار کردن باید طرف هم راغب باشه ... ما اصولا توی فضای دوستانه بعضی مسائل رو مطرح میکنیم! این دوستان ما نیاز هست وقت جدی براشون گذاشت و از اونجایی که زمان دانشگاه فرصت نیست و بیرون از دانشگاه هم من یه نفر یک دنیا محدودیت دارم خیلی کاری ازم برنمیاد! البته قبلا کارایی در این زمینه انجام دادم! به ویژه توی همین بحث صحبت با این مذکرهای گروه و این بحثها!

بعد از اردو یکی شون اومد پیشم بهش گفتم چرا جلوی اون همه آدم با پسرا یواشکی صحبت میکردید، خواهری گرامی و بسیار خوبم گفتند که داشتند پیشنهاد یک بازی میدادند آقایون،بعدا این ها در اومده بودند گفته بودند که این مناسب نیست و تهش حرف میشه و این صحبت ها! بعدا اون طرف هم دست گرفته بود و بابی ادبی تمام سر هرچیزی هی اون حرف رو تکرار میکرده به مسخره خلاصه دیدن دیگه نمیشه جمش کنی اینا هم دیگه بهشون رو نداده بودند! بعدا رفته بودند ازشون عذر خواهی کرده بودند و ... ! بهش گفتم همین طور که دیدی و گفته بودم بهتون این بندگان خدا بچه گکانی بیش نیستند و اصلا هم درست نیست بهشون روی خوش نشون بدید یا باهاشون همراه بشید و بازی کنید ... اینا کافیه کوچکترین اشاره ای شما بکنید دیگه هیچی رو مراعات نمیکنند! بعدا هم اون ها براشون مسئله ای نیست شما که دخترای خوبی هستید فقط کلی حرف میمونه پس زمینتون! آقا در کمال ناباوری دیدم خودش به همین نتیجه رسیده!یادش آوردم سر موقعیت های مختلف یه بحثایی خواهرانه داشتیم ، گفتم اونا هم برا همین بود که الان این ها این همه پُر رو نشوند و حرمت و حدود قائل نشوند!
یا یه دفعه دیگه یکی شون به این نتیجه رسیده بود که اینا خیلی پُر رو شدند و جلوی یکی شون مغرورتر از همیشه ایستاده بود اونم خودشو جمع و جور کرده بود! بعدا اومده بود برای دوستاش بازگو میکرد با کلی غرور ما هم کیف کردیم! گفتم این دوستان انگار تا خودشون تجربه نشه براشون همچین دِل به حرف نمیدن!
البت بگم این ها از اونایی نیستند که ناز و عشوه و این حرف ها ولی خوب بازهم خیلی از حد مجاز فاصله دارند البته باز میگم نه همشون!(گاهی هم خیلی تشخیص نمیدن گناه بودِ رفتارشون)
میدونید سه تا دسته هستند هر دسته توی خودش!

من یه مدتی زیاد بین شون بودم ... ولی جو جوری است که ممکنِ هضم بشی بیشتر تا تغییر ایجاد کنی! مثلا بنده به هیچ بشری از آقایون رو نداده بودم که به خودشون اجازه بدن بابنده صحبت کنند! ولی وقتی بین جمع بودیم مثلا رفته بودیم بازدید مزرعه های اطراف یا مثلا بعد از کلاسها و امتحانات دانشکده یه دفعه میدیم یک نفرشون دارن با من صحبت میکنن ... اصلا من میموندم ... این طرف اون طرف رو نگاه میکردم ببینم واقعا با منِ! شاید کسی بگه در حد ضرورت مشکلی نداره ولی من میگم ضرورتی وجود نداشت!
یا کلن یه مواردی مشابه توی رفتار ها ... آخه دیگه تو سنی نیستن که خیلی تاثیر پذیر باشن!
البته اینا مشکل شون بعضا با ازدواج تا حدودی حل میشه ... سروسنگین تر و محدودتر رفتار میکنند! چون متعهد میشن ! موارد مشابهش بود!



اِی کاش که بودند کسایی مثل شما یا هرکس دیگری به قول خودتون گوش مالی ذهنی میدادنشون که بلکه هم این پسربچه ها ادب میشدن! بلکه هم ادب رفتار توی فضای علمی رو یاد میگرفتند!
خدا عاقب هممون رو ختم به خیر کنه
چرا که از گناه جز به لطف و کرم خودش دور نخواهیم بود!


نفرین از این بالاتر
آمین ان شاءالله از نوع خوبش
به هرحال تشکر

از وقتی که گذاشتید هم ممنون

سلام
بعد شما به اون بزرگ هیچ جوابی ندادین؟
با چند نفر از دوستاتون جمع بشید و برید بگید که مثلا خانم ها و آقایون رو با مینی بوس یا اگر عده کمتر هست با ون جداگانه ببرند.. شاید هنوز امیدی باشه!

ما گه گاهی طعم غربت رو می چشیم و اینقدر بهمون سخت میگذره ...
بابت نکته پایانی تون هم خیلی ممنون تدکر خوبی بود
پاسخ:
سلام علیکم

غیر ممکنه کسی چیزی بگِ من بتونم سکوت کنم! با احترامی که براشون قائل بودم برافروخته شدم! گفتم از شما دیگه انتظار نداشتم! همین عرف،عرف گفتناس بدبختمون کرده! و ...
آخه دانشگاه پول نمیده خیلی پای این چیزها! مشکل بودجه دارن! فک نمیکنم کسی بیاد ولی امتحانش میکنم ... برای گرفتن سرویس باید خیلی زودتر اقدام کرد الان احتمالا عملی نیست ... متشکرم

خدای من ... سختِ واقعا ...
تشکر

دانشگاه ما اصن اردوی مختلط نمی برد خدا رو شکر

رشته ی خاصی هم نداشتیم که اردوی علمی مختلط بریم

گاهی که خود بچه ها با هم جمع می شدن و ناهاری و صحبتی و این حرفا من نمی رفتم

اون وسط اصن کسی یادش نمیومد که من نرفتم!

ینی ازین نظر خیلی راحت بودیم تو دانشگاهمون خدا رو شکر

خیلی راحت 

بعدم اینکه ما در کل دوران تحصیل رابطه هامون بسسسسسیار ضابطه داشت و اصصصن همچین چیزی ممکن نبود بین ما پیش بیاد!!!

سلام و علیک هم با هم نداشتیم!

استادا هم هیچ وقت کار مشترک به غیر هم جنس ها نمیدادن

کلا یه جوی بود انگار اصن همو نمیدیدیم(((:



پاسخ:
خوشبحال تون ...
تازه اینا کلی افتخار میکنن که همچین توانایی را دارند
همین طوره ما داریم ولی ...

چه خوب که به چشم نمی اومده!
خوش شما!
این بندگان خدا هم دیگه رو میبینند احوال پرسی میکنند اصن زشت میدونند طرف رو ببینند سلام احوال پرسی نکنند البته قلبا دخترای خوبی هستند ولی توی شرایط هضم شدن! توی خانواده از اول اینجوری براشون جا انداختند! یعنی بد نمیدونند این چیزها رو! البت همشون هم نه! یک عده هستند همیشه ساکت اند! شاید نه کاملا موافق ولی مخالف هم نیستند و معتقدند زشته چیزی بگن در این مورد!

خوشتون
ما بعضی وقتا گروه بندی هامون دو جنسه میشه! :((

سلام

میشه من نیمه پر لیوان رو ببینم ؟

موقع صبحانه شد ، سفره روبه روی پسرا ولی

هیچ کدوم از دخترا حاضر نشد بشینه و رفتن یه سمت دیگه زیراندازی انداختن و صبحانه میل کردن

من میگم دوتا شرایط وجود داره یکیش قدیمه تر و یکیش جدیدتر

سر سفره صبحانه خوردن یا اصلن سر سفره نشستن ، حتمن بین اون دخترا کسایی بودن که از ته دلشون میخواستن تو شرایط اول بشینن اما بین فکر بقیه هضم شدن و خودشون رو رو نکردن ، پس نشون میده این دخترای کلاس شما یه چیزایی سرشون میشه یه اندازه هایی می فهمن  آما

رفتار دوم تو مسیر و تو راه و تو اتوبوس یه دختر  یه امر نو پدید نسبت به سر سفره نشستن و ادروهای علمی نوپدیدتر

اصلن نه اون استادتون بلد هست چی کار کنه نه بچه ها فقط یه چیزایی شنیدن و یه الگوهایی بوده از قدیم رو همون روال میرن جلو من خودم خیلی اردو رفتم با همه جور قشری هم رفتم ولی تهش که می خوان شعر بخونن میرن سراغ عمو سبزی فروش :)

پاسور و شعر خوندن و رقیصدن هم انگار جز لاینفک اردوها شده !شده یه فرهنگ همون فرهنگی که دختر از روبه روی یه پسر نشستن واسه صبحوه خوردن وا میداره اینجا هم بهش اجازه میده خیلی راحت بشینن و با همدیگه صحبت کنن درددل کنن

یادم نمیره تنها اردویی که من رفتم و خیلی باحال بود یه گروهی از این بچه های باحال جمع شده بودن و کلی زحمت کشیده بودن کلی تغذیه های معنوی و علمی به شکل های مختلف و جذاب واسمون طراحی کرده بودن و بهمون میدادن هر چند بعضی ها همیشه نق میزنن ولی خداییش  خیل کم بودند دوستان معترض 

به نظر میاد برای پیش نیومدن مشکلات این چنین باید یه تعامل داشته باشید با (بالاخره بین این عزیزان چندتا آدم ترش پیدا میشه دیگه ) این همکلاسی ها و برنامه ریزی اردو و کارهایی که قرار توش انجام بشه از قبل صورت بگیره حتی می تونید از استادتونم استفاده کنید انوقت فک کنم اون هایی که بخوان ساز مخالف بزنن به عنوان  آدم های بدردنخور انگشت نما خواهند شد خلاصه زحمت داره

اگه می تونی این زحمت رو بکشی یا علی وگرنه با نق زدن چیزی درست نمیشه از 27 نفر به نظر 5 نفر کافی باشه واسه تصمیم گیری کارای اردو 5 نفر رو هم از همه طیفی تو کلاس انتخاب کنید تا تهش مشکلی پیش نیاد  حالا نمیدونم یا من خیلی خوشحالم که اینجور برنامه ریزی می کنم یا واقعن میشه ولی به نظر من زحمت داره ولی شدنیه بالاخره اینجا فضای آکادمیک باید بشه از این کارا کرد  وگرنه با چاله میدون چه فرقی داره آیا ؟

یه پیشنهاد دیگه هم دارم  که الان به ذهنم رسید اگه هیچ کدوم از این کارا رو نتونستی انجام بدی یه کاری رو انجام بده البته تصمیم با خودت همین پُست رو با نظراتش کپی کن به تعداد 28 نفر و بین بچه هاتون تقسیم کن اینجوری شاید یه کم به خودشون بیان و واسه آیندشون خوب باشه و بدونن دنیا با فقط به اندازه افکار اونها نیست تا بخوان هر جوری که دوست دارن زندگی کنن

 

پاسخ:
سلام علیکم

خواهش میکنم! بفرمایید!


آقا اینا کلن دخترایی هستند که قلب شون با خداست! متنهی به علت شرایط تربیتی غیر اسلامی خانواده برای برخورد با نامحرم اینطور هستند! اونایی که قلبا شاید شاید براشون فرقی نداشت بشینن سر سفره شاید 3نفر بودند شاید هم نبودند نه بیشتر! اینا خودشون ته الگو سازی هستند براخودشون!  آره این که میفرمایید یه چیزی شنیدن خیلی تا حالا بلاها آورده سر مون! امان امان ...
شعر عمو سبزی فروش ... اِی وای این که بدترِ ...! آهنگی که گذاشته بودند ما توی مراسمات عروسی مون هم نداریم !
ولی اون بنده خدا که شعر میخوند مثلا مظلوم ترین برادر و کم ارتباط ترین شون بود که کلی نازش رو دوستاش کشیدن تا خوند ... شعر حضرت فاطمه سلام الله علیها که یکی از خواننده ها خونده گُلِ یاس بود نمیدونم یه چیزی تو این مایه ها ...
واقعانم شده پایه ثابت ...
اِی خدا ...
ما هم اردوی خوب رفتیم ولی نه با دانشکده و اساتیدش! این طوری آدم احساس بی فایده بودن نمیکنه! همین طوره نهایتا باحال خواهد بود!
شاید ... نمیدونم ... امتحانش نکردم ولی اصولا انگشت نما شون من یه نفرم و اون دوستم هم هیچی نمیگه ولی اصولا بامن همراه میشه! خواستم با استاد حرف بزنم ولی مشکلی که هست یه خرده همچین روم نشده هنوز! فکر خوبی بود متشکرم (البت به وقت هم نیاز داره که من یه نفر ندارم!)

(ای از دست)(افعال مفرد)
خدا کنه بشه!
اوه اوه نه اون وقت درسته قورتم میدن!
من یه آماری بدم تا مشخص تر بشه! بین خانوم ها که حدودا 14 نفرن 5-6 تاشون بازی میکردن!
بقیه با خودشون مشغول بودند! و در برابر همه چیز سکوت!

دیروز داشتم باهاشون حرف میزدم میگفتن این دفعه اینجوری نمیشه ما برنامه ریختیم باهم باشیم خوش بگذره! کاری هم به برادران نداریم! اون دفعه اردو طولانی بود که اون طور شد! مطمئن باشید این دفعه این طوری نمیشه!
گفتم خداکنه! من که بدم نمیاد بیام استفاده کنم!
داشتم باشون بحث عرف و همین صحبت ها رو میکردم ... گفتن خوب آره دیگه جامعه همه جاش همین جورِ نمیشه که آدم خودش رو منزوی کنه کاریش نمیشه کرد!
میگم خوب وقتی گناهِ و تو میتونی حضور نداشته باشی چه لزومی داره که بگی عرفِ مگه قرارِ هر غلطی عرف کرد ما باهاشون را بیام ... میگن خوب ما هم که نمیگیم ... ولی خُب کاریش نمیشه کرد! ماکه از جامعه جدا نیستیم!

روش فکر میکنم ... ولی فکر نکنم مورد آخر عملی بشه! آخه براشون مهم نیست! فرقی نمیکنه! گناه نمیدونن!
تازه اگه ما برای خواهران گرامی خودمون برنامه چیدیم تضمینی روش نیست این پسربچه ها به هم بریزنش ! یعنی اینکه یه برنامه ای جور کنند!

شما اصولا عادت ندارید کامنت طولانی بگذارید! شرمنده باعث زحمت شد متن ما! تشکر میکنم از وقتی که جنابعالی صرف کردید!

یاعلی

سلام

بزرگی می گوید: دانشگاه فقط برای مدرک گرفتن است و بس.

راست می گوید...!

در مورد نکته نوشت: تکذیبیه اش آمده! گوینده دچار اشتباه شده بوده!

 

التماس دعا

پاسخ:
سلام علیکم

شاید!

کی و کجا آمد؟!
این رو بنده از یک فرد مطمئن شنیدم!

سلام
زنگ دوم رفتم سر کلاس اول، دیدم بچه ها حال و هواشون عوض شده، از چپ و راست فریاد اعتراض بود که بلند می شد، آقا این چه کلاسیه شما دارید، چرا اینقدر خشک هستید، آقا اصلا تو کلاس شما حال نمی کنیم، نمیشه تحمل کرد و ...
آقا از آقای فلانی ( دبیر زنگ قبل که فیزیک تدریس می کرد) یاد بگیرید، کلاسش خیلی باحاله، همش از روابط دختر پسر حرف میزنه، می گفت درس بخونید برید دانشگاه، دختر و پسر سر یک کلاس میشینن و ...دسته جمعی میرند اردو و ...
و حالا سوال پشت سوال که آقا دانشگاه شما چکار می کردید ...
آقا شما هم تعریف کنید...
و یکی از دانش آموزان جلویی آرام به من گفت: آقا تعریف نکنید، من خیلی شلم، نمی تونم جلوی خودمو بگیرم! ...
و این موضوع بارها تکرار شده ...
یکی از همکاران نا محترم  سفر دوبی و کنار دریا و ... را تعریف کرده بود، حال و وضع کلاس را تصور کنید دیگر ...
جالب اینکه بچه ها به تمسخر می گفتند آقا اینقدر خالی بست که نگو، پاشو تا حالا از دهاتشون اونورتر نذاشته میگه دوبی و ...
دل من هم خون است ....
شاید روزی این ها را هم نوشتم (بعد از تاکسی نوشت)
یا علی
پاسخ:
سلام علیکم

اوه اوه اوه ... دبیرستانی بودن دیگه ... خدا به داد برسه ...
دُبی ... فضای علمی کلاس ... چه معلمی ...
واییی عجب ...

بنویسید تا استفاده شود!(تاکسی نوشت +++ البته باسانسورش)
حقیقتا شغل سخت و بزرگی دارید ...
ان شاءالله دست حضرت فاطمه سلام الله علیها و امام زمان همراهتون باشه!
این شغل توفیق میخواد داشتنش!


علی مدد
سلام
بنظرم خدا نصیب گرگ بیابان نکنه شاید بجا باشه!!
واقعا سخته تحمل اینجور فضا ها!
مخصوصا که منزوی بشی و کسی از همفکرهات پیشت نباشه!واقعا سخته
پاسخ:
سلام علیکم

واقعانم!!
از سختم بدترِ! دیگه دارم دیوونه میشم بعد از کلاس های دانشکده به سرعت باد خودم رو میزارم بیرون! تازگیا همه میگن ظاهرا این ترم نیستی!؟
هعیییی! ما دو نفریم که مثل هم هستیم! این بازدید رو هم فقط به خاطر اون دوستم میرم وگرنه ... تنها فرد همفکر بین 27 نفر ...
 با سلام

  حالا اونا آخرش قبول میشن ولی شما....؟؟سر ما که اینطوری آوردن...اون قدیما.

استاد گرامی هم آخر بخار  *جرات داشتن*هستن.؟؟؟!!!
پاسخ:
سلام علیکم

اِی ... !!
هعیییی
این یکی استاد به اصلاح مذهبی هستند! ببینیم این یکی چیکار میکنند!