متی ترانا و نراک

متی ترانا و نراک

رحلة العاشق الی المعشوق ...

پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر/ چون شیشه عطری که درش گم شده باشد...
-------------------------------------------------
سلام
حضورتون رو خوش آمد میگم
لطفا آقایون رعایت حدود رو هنگام کامنت گذاشتن داشته باشند! بهتر اینکه از افعال با صیغه جمع استفاده کنید!
برای توضیح بیشتربه لینک " خواهرانه برای برادران " مراجعه کنید!
-----------------------------------------------
نوشته‌های این‌جا صرفن دیدگاه نگارنده بوده و لزومن مورد تایید اسلام نیست!
--------------------------------------------------
هنگام نماز طواف کعبه هم تعطیل است!نبینم موقع نماز اینجا باشی! برو که خدا داره صدات میزنه!

پيام هاي کوتاه
بايگاني
آخرين نظرات

نون والقلم نبی ست و مایَسطُرون حُسین

جمعه, ۲۴ آبان ۱۳۹۲، ۱۱:۰۸ ب.ظ

چه شام هایی که غریبانهـ طی شدند

دیشب شام غریبانــ تمامــ شد امـــادلمــ

دلمــ گواهیــ می دهد غریبی زینبــ و بچه ها

غریبی اهل بیتـــ امام حسین تمامــ نخواهد شد

زینبـــ جان حضور مدافعان حرمتــــ    خودش گواه شام غریبانه دیگری است ...

 

اشک هایم هم دیروز با من لجـــ بودند هرچه قدر مشکــ چشمانم را فشردم قطره ای آبـــ نداشتـــ ، انگار توفیقــ های نداشته امــ اشک را برچشمانم حرامـــ کرده بود ... 

 

 

شام غریبان هایی بود که شمع روشن کردم و بعد یوسفـــ های گمگشته امـ پیدا شدند ...

اما نمیدانم چرا با اینکه شمع های خرابه عالم را روشن کرده ایم یوسف زهرا پیدا نمی شود ...  

 

خسته گی ها امانمــ بریده اند جناب خدا ،

صبرهام ز جنس صبرایّوب گر بود یاکه نبود،

حالا همه شان تمام شده اند جناب خدا

 

میان میدان نماز ظهر  ... باطمئنینه نماز اقامه می کنند ارباب

میان میدان نماز عصر ... اما صبر است که اقامه می کنند ارباب

گاهی نماز غسلی میخواهد ... با خون جراحت هاشان غسل می کنند ارباب*

نماز وضویی می خواهد ... آقا می آیند نفس تازه کنند ظالمی سنگی برپیشانی مبارکشان میزند ...

خون جاری می شود ... ابی عبدالله خون ها را به سر رو صورتشون میزنند ...

فرمودند میخواهم خدا را اینجور ملاقات کنم ...

ذکر نماز شان ... از میدان برمی گشتند ... میفرمودند : لاحَولَ و لا قُوةَ اِلّاباالله

رکوع نمازشان ... آن وقتی که از بالای اسب افتادند ...

فرمودند : بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی ملّت رسولِ الله

سجده نمازشان ... سرمبارکشان را روی خاک های گرم کربلا گذاشتند ...

فرمودند : الهی رضا بقضاعک صبرا علی بلائک لامعبودَ سواک

 

+

+

+


پ.ن : خدایا نکند امروز سِلمُ لمن حارَبَکُم  ... نمودار کارهایم شود ... یاالله

پ.ن : اِی کاش که شمر وجودم به سرش نزد که بالفعل شود** واِلا ... 
کل ارض کربلا و کل و یوم عاشورا میشود کُل عمرم عاشورا و کُلِ وجودم ... السلام علیک یاابی عبدالله
 
* زیارت ناحیه : سلام من برآقایی که با خون جراحت هایش غسل کرد
 
** آیت‌الله بهجت می‌گفت: «همه ما شمر بالقوهایم»
 
خواهش میکنم التماس دعای شدید
التماس دعای فرج
التماس شفای بیماران[حمدِ شفا]
واِلی اللهِ تُرجَعُ الاُمور ...

 

 

 

شما بگو  (۷)

سلام

تا روز ابد هست دلم با زینب
یا ذکر حسین بر لبم یا زینب...

مثل همیشه عالی بود.
اجرکم عندالله
پاسخ:
سلام علیکم


یازینب

و همیشه نظرات شما مخاطبین است که سبب دلگرمی است.
سپاس فراوان
امام حسین علیه السلام وصف بی پایان زیبایی ها هستند

سپاس
یاعلی مدد
التماس دعا
سلام...
آه...
نمی دانم چه باید بگویم
التماس دعا...
دعا کنید عاشورایی شویم
یاعلی مددی
پاسخ:
سلام علیکم

آه و واویلا
سکوت گاهی بِه زِ هر گفتنی است ...
محتاجیم بسیار
چشم دعاگوخواهیم بود

علی مددتان

با سلام خدمت شما
+بروزیم با مطلبی در مورد حضرت رقیه
+نوا و قالب جدید
مشتاق انتقادات و پیشنهدات شما
یاحق

پاسخ:
سلام علیکم

آمدم
بسی زیبا بود + اشک

یاحق
علی مدد
۲۵ آبان ۹۲ ، ۰۸:۳۸ بے بازگشتــــ ...
این روزها چقد زود میگذرند
دلت میخواهد هیچ گاه تمام نشوند ...
اللهم عجل لولیک الفرج
پاسخ:
زودهایی که چه قدر زود دیر می شوند
آری ... دِلی که با عشق حسین عجین شده است ... دِل کندن سخت است
کربلایی بشی ان شاءالله

آمین
حضرت علامه طباطبایی این مخمس را، که تضمین غزلی از حافظ است، در سال ۱۳۲۸-۱۳۲۷ شمسی سرودند و همراه نامه ای به برادر خود، آیت الله الهی، ارسال داشتند و در پایان سروده نوشتند: (انتظار می رود این اشعار را در مجالس خودتان بخوانید

گفت آن شاه شهیدان که بلا شد سویم / با همین قافله ام راه فنا می پویم
دست همت ز سراب دو جهان می شویم / شور یعقوب کنان یوسف خود می جویم

که کمان شد ز غمش قامت چون شمشادم

گفت هر چند عطش کنده بن و بنیادم / زیر شمشیرم و در دام بلا افتادم

هدف تیرم و چون فاخته پر بگشادم / فاش می گویم و از گفته ی خود دلشادم:
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم

من به میدان بلا روز ازل بودم طاق / کشته یارم و با هستی او بسته وثاق
من دل رفته کجایم و کجا دشت عراق! / طایر گلشن قدسم، چه دهم شرح فراق
که در این دامگه حادثه چون افتادم

لوحه سینه من گر شکند سُم ستور / ور سرم سیر کند شهر به شهر از ره دور
باک نبود که مرا نیست به جز شوق حضور/ سایه طوبی و غلمان و قصور و قد حور
به هوای سر کوی تو برفت از یادم

تا در این بزم بتابید مه طلعت یار / من خورم خون دل و یار کند تیر نثار
پرده بدریده و سرگرم به دیدار نگار / نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار
چه کنم؟ حرف دگر یاد نداد استادم

تشنه وصل وی ام آتش دل کارم ساخت / شربت مرگ همی خواهم و جانم بگداخت

از چه از کوی توام دست قضا دور انداخت / کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت

 یارب از مادر گیتی به چه طالع زادم؟ 
پاسخ:
سلام علیکم

دست مریزاد از انتخابتون
عاااااااااااااااااالی بود!
سپاس 

دلربا بود بسی
سلام...


http://zareh.blog.ir/post/46
پاسخ:
سلام علیکم

آمدیم خواندیم
سپاس از دعوت تان
سلام بر پیامبر کربلا....
پاسخ:
السلام علیک یااباعبدالله الحسین علیه السلام


شکرپاره

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">