متی ترانا و نراک

متی ترانا و نراک

رحلة العاشق الی المعشوق ...

پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر/ چون شیشه عطری که درش گم شده باشد...
-------------------------------------------------
سلام
حضورتون رو خوش آمد میگم
لطفا آقایون رعایت حدود رو هنگام کامنت گذاشتن داشته باشند! بهتر اینکه از افعال با صیغه جمع استفاده کنید!
برای توضیح بیشتربه لینک " خواهرانه برای برادران " مراجعه کنید!
-----------------------------------------------
نوشته‌های این‌جا صرفن دیدگاه نگارنده بوده و لزومن مورد تایید اسلام نیست!
--------------------------------------------------
هنگام نماز طواف کعبه هم تعطیل است!نبینم موقع نماز اینجا باشی! برو که خدا داره صدات میزنه!

پيام هاي کوتاه
بايگاني
آخرين نظرات

کم رنگ خواهم شد بدون اینکه محو شوم

پنجشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۲، ۰۳:۰۴ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام به همگی تون

نمیدونم چه اتفاقی افتاده ولی این قدر کشش ندارم که این لاشه ام رو جلوی سیستم نگه دارم هستم ولی نیستم!! دلم میخواد بمونم ولی میخوام برم! صفحه وب هاتون رو باز میکنم ولی دستم به نظر دادن نمیره! حتی گاهی به خوندن! تاته فنجون حوصلم رو بایه هورت ظاهرا خیلی وقت پیش اینجا جلوی همین سیستم و همین میز بالاکشیدم! حتی دستام و انگشتام هم مثل قبل رغبت نوشتن ندارند گرچه ذهنم پُر ایده هست! دلم میخواد بهتون سربزنم ولی نمیشه! فقط بعضی وب ها که میرم لحظه ای حوصله ام میاد و قدِ نوشتن یه نظر بعدم میره!! فکرم شده انبار دیگه جا نداره حتی برای درسام!! میدونم توی حقیقی که میخونی یه خنده ای احتمالا میکنی و میگی نیگا چه خودش و به ننه من غریبم بازی زده دختره کولی!! ولی کار صبر و حوصله من دیگه از این حرفا گذشته شاید توی روم نیارم و مثل همیشه لبخند ژکوند تحویل بدم ولی ...!!

+ هرکسی دوست داشت به راحتی بره و دیگه هم سراغ اینجا رو نگیره

+ از لیست وب هاتونم خواستید حذفم کنید لامشکل از نظر من ، فعلن حتی نظرات رو هم زوری زوری ولی باشوق تایید میکنم!

+ به تعداد موهای سرتون ازتون التماس دعا دارم ، به همین شدّت (البت اگه کچل نباشید) 

+ جان من برای همه دعا کنید موقع دعا بخیل نباشیم 

+ من قابل نیستم ولی خدا خیلی کرمش زیاده ، دعاگوی همتون هستم !!

+ حرفی نمیمونه! هستم ولی کم رنگ کم رنگ فعلن ...

+ حقیقی هاهم لطف کنند به روم نیارند که چنین مطلبی اینجا خوندن

+ قرار گذرنامه کربلا امضاکنن ، قرار دعوت نامه جنوب بنویسن دعاکنید منم جزوشون باشم کنگره عرش دانشگاه

+ این نوابدجور بغضت رو ترک دار میکنه،بدجور   بی رنگی (دیالوگ فیلم خداحافظ رفیق)

    +(کلیک کتاب)

+ اگه دستم به حلقه فیلمِ ، سی دیِ حالا هرچی این فیلم جومونگ برسه ذرّه ذرّه اش میکنم! عاقا بسه دیگه چرا هی از نو این و پخش میکنین! آخرش سر دیدن این فیلم این ته تقاری یه مشتلق حسابی از من نوش جان میکنه!

+ دانلود نرم افزار 28 کتاب از استاد مصباح (کلیک) ++

+ نظردهی پست پائین هم به خواست دوستان باز شد!

وَاِلی اللهِ تُرجَعُ الاُمور ...

۹۲/۰۹/۲۱

شما بگو  (۱۵)

سلام
نوا رو استفاده کردیم ..
پاسخ:
سلام علیکم

به قول دوستم نوش روحتون دست گذارنده اش درست!
سلام
از چیزایی که ابتدای متن گفته بودید، واضحه که به درد اعتیاد مبتلا شدید! باور کنید!
(سوال: خداییش نظر دادن و ندادن چقدر فرق داره؟)

من اگه بودم یه مدت بی رنگ می شدم. کم رنگی هم جوابگو نیست!
پاسخ:
سلام علیکم

شاید! باور پذیرترین چیزی که زیاد از خودم وشما وشاید دیگران شنیدم!
(منظور سوال ؟!)

کم رنگی من شبیه بی رنگی شماست!
سلام
خدا یارتون
یا حسین
پاسخ:
سلام علیکم

متشکرم
یاحسین علیه السلام
سلام...

همین الان....


پاسخ:
سلام علیکم

سرفرصت میام ان شاءالله
البته اومدم اجمالی خوندم الان

گاهی که میرسم به تَهِ تَه ِخط گرفتاریهام

همونجا که حرفی نمی مونه جز شکایت کردن

چشمامـو میبندم و به بعضی آدمـهـای دیگر فکــر میکنم ...

به  آدماے گرفـــتار تر، مـــریض تر، تنـــهاتر ...

 خدایا شکــــرت ...

پاسخ:
الحمد لله رب العالمین
عه!


راستی سلام


یه چی تو همین مایه ها که هستم ولی خستم.

خدابزرگه...

یاحق
پاسخ:
سلام علیکم

شاید
بزرگی خدا اگه نبود که صاف شده بودم بازمین تا الان 

حق نگه دار
۲۲ آذر ۹۲ ، ۱۵:۴۹ وخدایی که دراین نزدیکیست
...........

:(

کم رنگ نشو من که تازه پیدات کردم....
پاسخ:
:)

بخند 
بخند دیگه

میام باز پررنگ میشم 
غصه شما رو نبینم ... بخند

اِه حیف شد ...
خُب طوری نیست همین که همین جا همدیگه رو داریم خیلی خوبه
اون روز این قدر خسته بودم که یه مهمون بودم شبیه جسد متحرک 
شرمنده دوستم هم شدم

نه من کاملن جدی گفتم اصلن نمی تونم و خوشم میاد تنهایی جایی برم مخصوصن یه سفر اینطوری
پدر هم حق داشتند اگر حق داشتند که شما الان اینجوری نبودی که یه جور دیگه بودی !
پاسخ:
سلام علیکم

ولی خُب اصلا به دل نمیچسبه زیارت تنهایی مخصوصا وقتی همش در حال استرس باشی که توی شهرغریبی
حق باشماست! ایشون کلن خیلی سخت گیری داشتن تا الان ولی هرچی برگشتم دیدم از شدت علاقشون بوده و بس!! البت این بدیش به اینه که چون همچین غُد بار اومدیدم اولش سخته قبول کنی ولی بعدا برات روشن میشه!
خدا یه عقل و هوشی به من بده

بازم به قول مامانم برای دختر خوب نیست شجاع باشه! البته شجاعت هم معنا داره ولی منظور از نوع بیفکرش هست!
۲۲ آذر ۹۲ ، ۱۰:۳۶ خادم اهل بیت (ع) ارادتمند رزمنده ها

به نام خدا

سلام

عجب قالب زیبایی !!!!

پاسخ:
سلام آبجی

من روم سیا بابت لطفی که به من داری مرتب سرمیزنی 
نظر میذاری
ممنونتم یک عالمه 
خدا نگهت داره

ممنون آبجی
مادر سادات همیشه خوشگله ... همیشه ... برای همین که این همه بچه هاشون خواستنی هستن
عاشق صاحب این کلون شدم بدجور ... اصلا نافرم 
السلام علیک یاامی یا فاطمة الزهرا اغیثینی
:))  قربونت
۲۲ آذر ۹۲ ، ۰۸:۵۳ پلڪــــ شیشـہ اے
سلام

 اون آخرای متن اضافه اش کردم ولی گفتم یه موقع نگاه نکنید 
بسی جالب هست حتما استفاده کنید
دانلود نرم افزار 28 کتاب از استاد مصباح (کلیک) ++
پاسخ:
:)

بله استفاده کنید
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
حالم خوب بود بد شد
خوابم میومد پرید
با این حال هنوزم خوابم میاد
...
..
.
علیکم بالاعتدال
والا خیلی دل و جرأت دار*
تمام اون داستان قبلی رو تنهایی انجام  داد* ؟
من می خوام برم یه پفک بخرم صد نفر ور منت می کنم باهام بیان تنها نرم !
البته این اخلاق من هم خیلی گند از خیلی از کارهام میفتم

پاسخ:
سلام علیکم

شرمنده حال خوب شما که مازدیم توی کاسه اش

متاسفانه بله تنها سفرتنهای عمرم! قبلش کلی باخودم ذوق کردم که تجربه به دست میارم! ولی بعدش دیدم که ...!
نمیدونم مسخره کردید یا جدی گفتید ولی حس میکنم به قول مامان ام خوب نیست دختر شجاع باشه بایدم ترسو باشه تا توی جامعه امروز حفظ بشه!! 
باز شما ها که خیلی راحتید غصه نداره تنهایی این ور اون ور رفتن تون!

البته ماهیت تبلیغی داشت یه بخشش که تاحدودی خواستم فضای دوستم دستم بیاد! بخشیش هم دوست داشتم چنین سفری رو تجربه کنم و اینکه به اون زیارت محتاج بودم ، مون طور که بعدش خیلی بهتر شدم نسبت به قبل وگرنه ماهم قبلش التماس خانواده رو کردیم که بیان و به دوستم هم گفتم ولی بهش اجازه ندادند!
نکته جالب که بعد سفر بود اینکه ... بااینکه هزار بار اجازه گرفته بودم آخر سر پدرگرامی محل مون نمیذاشتن فرمودن شما بی اجازه رفتی!!! یعنی من مونده بودم! که مامانم گفتند برای اینکه من خیلی نگران بودم زیاد بی تابی نبودنت رو کردم! جای هیچ کدومتون نه خالی تمام خوشی سفر و از دلمون در آوردند!
۲۱ آذر ۹۲ ، ۱۸:۲۳ محتـ ـسبـ
سلام
پستتون یه چیز تو مایه های "هستیم ، در رو بستیم " بود!!!
ما دعا میکنیم ، ان شاءالله به خیریت و ان شاءالله کربلا قسمتتون
پاسخ:
سلام علیکم

شاید
دربازه ولی صاحب خونه کلن در رو باز گذاشته که کسی زنگ نزنه ، صله رحم یه طرفِ
تشکر ... ان شاءالله ان شاءالله به دعای همه ...
ان شاءالله ان شاءالله ... ممنون قسمت همه 
ئه اومده بودی تهران؟ یه ندایی می دادی آجی...تصمیم خوبی گرفتی ان شاء الله تو امتحانات خیلی موفق باشی
پاسخ:
اوهووم 
شماره بروبچ رو گرفتم امّا روم سیا نشد برم پیششون ... ببخشید شوما به بزرگواری خودتون ولی اومدی اصفهان شوما بایدخبرم کنی ها! 
کی گفته من الان امتحان دارم؟! آره ولی دارم!! 
خیلی دعاکن آبجی اوضاع داغونه ... بدجور 

ذوق زده شدم :*)   (یکی آیکون اشک شوق برسونه)
۲۱ آذر ۹۲ ، ۱۶:۲۹ سید گمنام
سلام بانو
انشاالله بعد از امتحانات پر رنگ تر برگردی!

با آرزوی موفقیت و سلامتی..
یازهرا سلام الله علیها
پاسخ:
سلام بانو
ان شاءالله!

ممنونم
یازهرا تنها دلم به شماخوش است
*از چاه خود آب برداریم....*

سلام....دعوتید

http://zareh.blog.ir/post/237

یا علی
پاسخ:
خواندم
عالی بود
از اتفاق چند روز پیش یادم بهش بود
یاد وبلاگ های قبلی خودم افتادم

شکرپاره

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">