متی ترانا و نراک

متی ترانا و نراک

رحلة العاشق الی المعشوق ...

پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر/ چون شیشه عطری که درش گم شده باشد...
-------------------------------------------------
سلام
حضورتون رو خوش آمد میگم
لطفا آقایون رعایت حدود رو هنگام کامنت گذاشتن داشته باشند! بهتر اینکه از افعال با صیغه جمع استفاده کنید!
برای توضیح بیشتربه لینک " خواهرانه برای برادران " مراجعه کنید!
-----------------------------------------------
نوشته‌های این‌جا صرفن دیدگاه نگارنده بوده و لزومن مورد تایید اسلام نیست!
--------------------------------------------------
هنگام نماز طواف کعبه هم تعطیل است!نبینم موقع نماز اینجا باشی! برو که خدا داره صدات میزنه!

پيام هاي کوتاه
بايگاني
آخرين نظرات

ثبت نام اردوی مشهد از خیلی وقت پیش شروع شده بود! منم که با اشاره ای میتونستم ثبت نام کنم و جزء اولویت های اوّل راهی بشم. خنده دارتر از این جمله و خودخواهانه تر از این نمیشه نوشت! زهی خیال باطل که تو اراده کنی و بری،باید دعوت کنند وگرنه ...

برای اردو ثبت نام کردم امّا بعدن در جریان مسائل روزمره ای که اتفاق افتاد مادرم ازم خواست که بمونم و کنارش توی کارای خونه کمکش کنم! چون بدون رضایتشون رفتن مزه ای نداشت اسمم رو خط زدم! گذشت تا روز قبل اردو! خبر رسید که باید برید تهران ی کاری پیش اومده! با پدرم صحبت کردم تا اجازه بگیرم ک گفتند مگه شما نمیری مشهد؟! o0 گفتم نه دیگه میمونم خونه ... که گفتن جفتش رو برو!! ذوق زده شدم ولی بلافاصله یادم اومد ظرفیت تکمیل شده و دیگه جایی برای من نیست! در همین لحظه دونفر انصراف دادند!!

 

چند لحظه قبلش خبری دردناک بهم داده بودند و توی شُکِش بودم که با پیش آمد این قضیه خوب پی بردم به اینکه این سفر صرفاً و صرفاً جهت نازکشیدن و آروم کردن من هست ... بین این همه شلوغی یک سفرِ یک روزه به مشهد ...

توی تمام مسیر آروم قرار نداشتم ... اولین باری بود که برای رسیدن به آقا این همه پَرپَر میزدم ... بیچاره دوستم اون قدر بهم خیره شد و غصّه خورد ک وقتی رسیدیم مشهد غم توی چهره اش مشهود بود ... طفلی :`(

ساعت 17 یکشنبه اصفهان رو به مقصد مشهد ترک کردیم! ساعت 11 روز دوشنبه رسیدیم حسینیه اتفاقیون(خاطره های بسیاری با این حسینیه پیدا کردم.)! یک ساعت بعد بهم خبر دادن که باید سه شنبه ساعت 18:00 مشهد رو به مقصد تهران ترک کنم! قرار بود برام بلیطی گرفته بشه تا با قطار برگردم !سه تا همسفر دیگه ام قبلاً براشون بلیط گرفته شده بود ولی من ... همش دعا دعا میکردم توی همون ساعت برام بلیط پیدا بشه ... لطف امام رضا شامل حالمون شد و همه چیز فراهم شد با چاشنی کوپه ویژه خواهران ...

کل سفر رو کِز کرده بودم توی خودم ،کسی هم کاری به کارم نداشت! ی اتاق تدارکات داشتیم که من ب عنوان طفیلی پشت در وسایلم رو گذاشته بودم و اونجا ساکن بودم ،آخر سر که از بچه ها حلالیت گرفتم نامردا گفتن :« از اوّل تا الان همش پشت در بودی ما که تو رو ندیدیم ! :) »

روز دوم مادر عزیزمون تماس گرفتن احوال مون رو بپرسن و بگن و سفارش کنن که گریه نکنیم و آرامش خودمان را حفظ کنیم ک خودشان کلی آبغوره گرفتند پشت تلفن ... آماده شدم برم حرم ،دوست گران قدرم  اومد جلو و سرم رو گذاشت توی بغلش و گفت آروم باش! منم دیگه دومم نیاوردم و هق هق ... خداحافظی و حرکت به سمت حرم

عینک آفتابی رو زدم و توی بازار راه افتادم از گریه شونه هام میلرزید ... خیلی ضایع بود وسط جمعیت،ولی نمیتونستم خودم و کنترل کنم! از جمله وقتهایی بود که آرزو میکنم برای هیچ کسی اتفاق نیافته! وقتی رسیدم به بازرسی دم در خانومه زودی ردم کرد ک برم داخل و بنده خدا کلی نگران شد ... جالبیش به اینِ که وقتی اذن دخول خواستم بخونم اشکم بند اومد ... حرصم گرفته بود ... دلم اونقدر شکست که چند قدمی آبخوریا بازم سیل روانه شد ... اصلاً نفهمیدم چ جوری خودم و رسوندم کنار آقا ...

حاج آقای طباطبایی :

توصیه اکید داشتند به غسل زیارت، خیلی تاثیر گذار بود توی حالات و حظ معنوی که آقا عنایت میکنند! دیگر اینکه فرمودند از جانب حضرت معصومه سلام الله علیها نائب الزیاره باشید ایشون داغ دل زیارت برادرشون به دلشون موند! خواندن نماز بالای سر آقا:«نماز دو رکعتی رکعت اول بعد حمد ،یس! و رکعت دوم بعد از حمد الرحمن خونده بشه! حاجت در قنوت نماز طلب بشه!»

چیزی گفتند که اشک سنگ رو هم در می آورد! فرمودند اگر که امدید اینجا همه رو قدر بدونید و کم به حساب نیارید! وقتی پدری میخواد جگر گوشه اش رو بفرسته خونه بخت میگه خدایا در مورد امانتی که بهم دادی تا الان رسم امانت داری رو به جا آوردم و الان دارم میفرستمش خونه بخت! خودت مواظبش باش! الان امام زمان میگه اینها امانت من بودند من مواظبتشون  کردند امام رضا سپردمشون به شما هواداری شون کن! زائرت شدند!

یاد ی صحنه و دیالوگی افتادم که جگرم رو سوزوند ... خدا پدر مادرامون رو برامون حفظ کنه،دیدن بغض پدر خیلی دردناکــِ

+ اگر لایق باشم نائب الزیاره همتون بودم! برای همه بزرگواران مجازی خاص دعاگو بودم!

+ جالب ترین بخش سفر رفتن به تهران و مسیر و محل اسکان دو روزه مون بود!

 قطار سواری :

شکر شکر افتاده بودم کوپه ویژه خواهران! یک عالمه سوتی دادم در طول سفر به این علّت که برای بار اوّلی بود که سوار قطار میشدم و اینکه شکرخدا نهایتا منتج شد به خنده جمع زنانه خودمون! :)) 

هرکسی با پرسش دیگری خودش رو معرفی کرد! دوتا مون دانشجو بودیم و دو تا خانوم دیگه مامان گل دختراشون بودن! یکی شون اومده بود مشهد دخترش رو ببینه،اون یکی که آقاشونم توی حرم خادم بود میرفت دخترش رو تهران ببینه! بحث کشیده شد به رشته من و نظر کارشناسانه من در مورد سلامت محصولات کشاورزی تولید شده! من هم که در این زمینه ها با توجّه به اطلاعاتم دل پُری دارم کلی براشون روضه خونی کردم! تا اینکه نهایتا بندگان خدا دهنشون باز مونده بود و گفتند پَ ما چی بخوریم همه چی که اَخ و تُف شد ... خانوم مشهدیه کلی به خودش خندید! میگفت صبح توی رادیو میگفت که خیار گوجه گلخانه ای تا جایی که میشه نخورید منم هوس کردم برم ی املت با گوجه بزنم! از این رو گوجه ها رو با اسکاج شستم! خیلی بامزه بود وقتی حقیقت ماجرا رو گفتم همشون از خنده ریسه رفتند!

دختر دانشجو که حجاب درستی نداشت و از روابط بین نامحرم ها گله مند بود 24 سال داشت و دانشجوی رشته ی طراحی لباس بود! از 16 سالگی کار میکرد و ...

 + فیلمی پخش میشد که حالم از سر تا پاش بهم میخورد! فیلم آبکی ب دردنخور که قصد انتقال مفهوم دردناکی رو داشت (کل فیلم تقریباً سیاه سفید بود!)!! موضوع فیلم خیانت یک شوهر به همسرش و یک دختر به دوست پسرش بود! در جریان فیلم خانومی که روبه رو ی من نشسته بود و تهران منزل داشت در دلش باز شد و گفت :«ی دفعه سوار قطار شدم توی کوپه مون ی خانم مسنی بیوه ای بود + یک آقا پسر جوان که دوست اون خانمه بود! » بنده خدا کلی حرص میخورد و تعریف میکرد ... حسابی دلم گرفت!

+ خاطرات مسافرتشون با قطار همراه با غم و شادی بود! خودش راهی است برای کسب تجربه ...

+ حالم از تهران گرفته میشه! پشیمون بودم که این طور اومده بودم تهران و اون همه حظ رو ول کرده بودم که ... توی خود تهران نموندیم رفتیم آبعلی! فقط بگم جای همتون خالی اون قدر درخت میوه داشت که کلی صفا کردیم! تا چشم کار میکرد میوه بود و میوه! چاقاله ، آلوچه ، آلو ، گردو ، آلبالو ، گیلاس (دو سه نوع) ، گلابی ، سیب ، به! از همه جانانه تر هوای محشرش بود! جا داره بگم الحمدلله رب العالمین! و از همه مهمتر دوستانی که پیدا کردم! دوست خوب سرمایه ارزشمندیه ،مخصوصاً اگه امام رضایی باشه!

+ سعادت دیدار فاطمه بانو و سمیه بانو هم نصیب مون نشد!! حیف ...

+ آبجی فاطمه دوست جدیدمان نشان از شما و دوستی با شما داشت کلی از خاطرات تون خندیدیم! البته گوشه ایش بود صرفا ! آبجی " م.س "

 + این همه نوشتم و اون اوّلش ... خواستم بگم ی وقتایی برای به دست آوردن ی چیزایی اون قدر بی تابی میکنیم ولی هنوز نفهمیدیم اگر گوشه ای از این بی قراری رو برای اومدن آقا داشتیم دیگه وضع و اوضاعمون این نبود ... مخاطب اول و آخرش خودم

+ سمعی :

ای غمگسار و ای اندوه زدا، ای بخشنده در این جهان و آن جهان و مهربان در هر دو سرا، بر محمد و خاندان محمد درود فرست. اندوهم را ببَر و غمم را از میان بردار.

غریبی بی قراری عصر جمعه (دل بی قرار میشود از این سوز )      +++

خواندنی :

# علاقه عاشقانه مهمترین راه جلوگیری از آسیب های علاقه عامیانه 

# حضرت معبود دوستت دارم 

وَاِلی اللهِ تُرجَعُ الاُمور ...


* دعای هفتم صحیفه سجادیه

شما بگو  (۱۶)

سلام علیکم آبجی خانوم
چرا خبر ندادی بیایم ببینیمت؟؟
کم سعادتیم دیگه
:)
پاسخ:
سلام آبجی

من اصن به تهران بند نبودم که بتونم ببینمتون! :(
فقط آخر سر یک ساعت ترمینال بیهقی منتظر بودیم.

نگو.کم سعادتیه منِ! خوش به سعادت شما برای زیارت حرم عبدالعظیم ;)
به بعضیا گفتم فکر کردم به شماهم میگن
۰۷ تیر ۹۳ ، ۲۱:۵۱ مردی بنام شقایق ...
سلام

زیارت قبول جناب پلک شیشه ای

ان شاالله همیشه به زیارت باشید

یاعلی
پاسخ:
سلام علیکم

قبول حق! سپاس گذارم! نائب الزیاره بودم
ان شاءالله. نصیب و روزی همتون

یاعلی مدد

میگفت ...:

بهای عشق جـــــــــــــان ست ...

گاهی ذره ذره ...

گاهی" ی ک ــــــــــــــجا ..."

کاش ...

کنار پنج ـــــــــــره فولادت...

آنهم " ی ک ــــــــــــــــجا " باشد...


سلام
زیارتتون قبول
التماس دعا :)
یاعلی
پاسخ:
یک جا ...
چ قدر دل چسب ...

سلام

ممنونم
محتاج ترین
چشم 
یاعلی مدد
چه خوبه این دعوت شدن های غیر منتظره ...
و حس خوبِ این که بالایی ها هواتو دارن و تنها نیستی
:)

پاسخ:
همین طوره ... لطف و کرمشون رو الهی که از زندگی هامون بر ندارند ...
اوهووم ... به قول دوستم سفره رو خودشون پهن کرده بودند برای همین نازکشی هم از طرف خودشون بود ...

ان شاءالله ب زودی نصیب و روزی همه تون 
راستش تا گفتید تهران یاد اون سفر قبلی افتادم وسط بزرگراهُ اینا
بعدش با اینکه بعضی جاهاش گریه دار بود من خنده دار خوندم نمی دونم شاید چون دوست داشتم
زیادم گریه دار نبود خداییش بیشتر با نمک بود
پاسخ:
اوه یکی از مسئولین اون دفعه رو دیدم کلی عقده گشایی کردم در محضرشون ... اوشونم گفتن تقصیر با خودتون بود ... من بیخیال بحث شدم 

نمک حاصل از شوری اشکای ریخته شده
خیلی هم خوب! تشکر

مگه من گفتم گریه دار بود ... از روی کنجکاوی پرسیدم 
پیشنهاد ب خوند این وب

http://2ranj.blog.ir/
بیچاره آبجی م مثلاً پنج شنبه کنکور داشت
منم ک عین خیالم نبود ...
نتونستم بمونم پیشش
امیدوار ب این هستم که اصفهان قبول بشه ...
پاسخ:
لطفاً برای اوشون و همه کنکوری ها هم التماس دعا
مشهد تهران دیگه = مَشهَران
یادم رفت بگم کلی هم خنده کنان خوندم متن رو
پاسخ:
آهان ! مثل همون حلایوان !!!
خنده هاتون مستدام! کجاش خنده داشت؟!
بسی در مشهران

جالب بود
پاسخ:
چی ؟!

ممنون
نه چند نفر دیگه رو هم سراغ دارم این طورین
متنت خیلی عالی بود خیلی خوب بود اگه تو دوران سرخوشیم بودم حتما باهاش کلی حال می کردم...
پاسخ:
ممنونم آبجی
ب ی جمع باحال دوستانه دخترانه ب شدت نیاز دارم !
ای کاش میشد ...
۰۶ تیر ۹۳ ، ۲۲:۵۹ یک سبد سیب
سلام ابجی

سلام زائر امام رضا(ع)

زیارتت قبول

خوش به حال دلت


پاسخ:
سلام آبجی

زیارت ب دِلِ نَ بِ حضور 
قبول حق ... ممنونم 

خوش به حال خودت :)

ممنون
به یادت بودم 
اینم بگم که اصفهانیا از بس امام رضایی ان واقعا حرص و حسادت آدم رو در میارن ;)
پاسخ:
واقعاً ؟!
اگر سیده رو بگی شاید ولی ...
همه مون امام رضایی هستیم ...
;)
دیگه دارم احساس پیری می کنم... یادش بخیر قبلا چقدر ذوق این جور خاطره ها رو داشتم...
پاسخ:
چ حرفا ...
این متن طولانی و روده درازی بسیار من از حوصله همه خارجِ

پس این طوری نگو ...
ان شاءالله ذوقت برگرده 
سلام
کلیپ رمضان...

http://zareh.blog.ir/post/462

توصیه می کنم حتما ببینید...
پاسخ:
سلام علیکم

بر داشتم اش تا بعدن ببینمش حتماً
سپاس 
سلام علیکم

ان شاءالله روزی همه عاشقای امام رئوف بشه بزودی

زیارت قبول
پاسخ:
سلام علیکم

ان شاءالله ان شاءالله ...

قبول حق! سپاس گذارم
سلام بانو
دلمون رو ک حسابی هوایی کردید
زیارت قبول
دعا کنید ما رو هم بطلبه قبل اینکه دیر بشه!


تهران هم اومدین و سعادت دیدار نداشتیم :(
ان شالله همیشه خوش باشی بانو



یاعلی
پاسخ:
سلام بانو

دل هوایی زیارت قبولی داره!
ممنونم
ان شاءالله ان شاءالله به زودی 

من کم سعادتم!
ممنونم
خوشی های شمام مستدام


علی مددت

شکرپاره

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">