متی ترانا و نراک

متی ترانا و نراک

رحلة العاشق الی المعشوق ...

پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر/ چون شیشه عطری که درش گم شده باشد...
-------------------------------------------------
سلام
حضورتون رو خوش آمد میگم
لطفا آقایون رعایت حدود رو هنگام کامنت گذاشتن داشته باشند! بهتر اینکه از افعال با صیغه جمع استفاده کنید!
برای توضیح بیشتربه لینک " خواهرانه برای برادران " مراجعه کنید!
-----------------------------------------------
نوشته‌های این‌جا صرفن دیدگاه نگارنده بوده و لزومن مورد تایید اسلام نیست!
--------------------------------------------------
هنگام نماز طواف کعبه هم تعطیل است!نبینم موقع نماز اینجا باشی! برو که خدا داره صدات میزنه!

پيام هاي کوتاه
بايگاني
آخرين نظرات

در جریان باشید الان دارم نفس می کشم.

شنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۳، ۰۶:۰۱ ب.ظ

« بسم الله الرَّحمنِ الرَّحیم »

وبلاگ او را باز می کنم و از منوی بالا سر وب، اینستاگرامش را راست کلیک اُپن نیو تب می زنم. منتظر می مانم صفحه بارگذاری شود، امّا حوصله آن قدر نمی کشد و روی یکی از عکس ها کیلیک می کنم. پای عکس نظرات دوستان دیگر  به چشم می خورد. برای ارضای حس کنجکاوی ام چند نفر را با راست کیلیک روانه نیوتب می کنم و می پرم توی صفحه اینستایشان. با چشم های گرد به عکس ها زل می زنم.

نمایی از یک اتاق، چند عکس دو نفره، سفره غذا، آشپزی، عکس های دوستانه پیاده روی اربعین یک جناب و دوستانش، پسر آن آقای بزرگوار، خاطرات رنگ و وارنگ آن آبجی، نی نی ها و یک عالم موقعیت ها و آدم های مختلف که نه با دیدن شان تا پشت گوشم سرخ شد نه نیاز بود گوشه لبم را بگزم امّا حس می کردم از شنفتن یک بوی عرق تند منگ شده ام، چشم هایم سیاهی می رفت. قدم زدن میان این عکس ها رمقم را کشیده بود، روی صندلی ولو شدم، نفس عمیقی کشیدم و اینترنت را قطع کردم تا ولوله ی به پا شده توی سلول های عصبی مغزم را سامان بدهم. در آن لحظه می دانستم در واقع بیشتر از آن که زالوی اینستا خونم را مکیده باشد، انرژی ام بابت مرور روزمره نگارهایم و شباهت شان با این نمایش بصری روزمره ها ته کشیده بود. این که حس بکنی تو هم یک طور زندگی ات را ... با این فکرها سر تا پایم گُر گرفت. آیا دیگران هم با خواندن این خط خطی ها چنین حسی برایشان تداعی می شده؟ چنین احساسی درون شان می جوشیده؟ اگر این طور باشد که باید ساعت ها سر تاسف تکان بدهم ...

پ.ن : روی صحبتم با تمام عکس ها نبوده مطمئنن و این که قصد جسارتی به هیچ بزرگواری ندارم، منتهی نهیبش به خودم خورد با نوشته هایم. برای همین است که رغبتی به نوشتن این جا ندارم. 

پ.ن : خاطرم نیست مدنظرم بود چه چیزی این جا بنویسم.

وَ اِلی اللهِ تُرجَعُ الاُمور ...

شما بگو  (۲۶)

سلام خانمی
من نگاهم به اینستا با شما تفاوت داره. همه روز می دوی و می دوی، مقاله جلسه، بچه ها ،مدرسه شون ، کلاساشون ....
بعد می تو یک ربع می تونی کلی عکس روزمره ببینی! بچه های کوچیک، زوج هایی که احساس خوشبختی می کنن٬ غذاهایی که با عشق پخته شدن، مناظری که دوستات شاهدشون بودن و تو رو تو زیبایی شون شریک کردن، عکس‌های نشنال جیورافی و ...
من خستگیم در می ره 
پاسخ:
من خودم واقعا از تماشای عکس لذت میبرم.روحم شاد میشه.انگار با لطافت وجودی آدم سازگاره ولی ی سری عکسا انگار ک مربوط ب حریم شخصی آدما باشن بدجوری دل زده ام میکنه. احساسات تون عزیز و محترم برای من.خدا حفظتون کنه.
خوب خدارو شکر
حس پست آخری بهم داد آخه 


بله خب هر چیزی بستگی به هدف آدم داره
پاسخ:
بس که حالم بد بود موقع نوشتنش.

اوهووم 
بوی نوشدن می اید ...
ولی
تو
همیشه
رفیق کهنه ی من بمان..!
گندم های هفت سین به گندم های اسیاب گفتند.
قصه ی ما گرچه نان نداشت
اما پایانی سبز داشت..
پایان امسالت سبز باد
ارزویم برایت این است
درمیان مردمی که میدوند برای .زند بودن.
ارام قدم برداری برای زندگی کردن...
عیدت پیشاپیش مبارک
پاسخ:
سال پر برکتی داشته باشی پرپشتم ...
ممنون از ابراز محبتت.
سلام...
سخن شما مثل همیشه قابل تقدیر است...
پاسخ:
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام به به 

ممنون. :)) چ رسمی . اصن یاد ندارم این مدلی حرف زده باشی ها 
سلام علیکم

بعله
ما هم طبق معمول به ته دیگ میرسیم

پست آخر بود؟
امیدوارم نباشه


وبلاگ نویسی بیشتر از اجتماعی بودن شخصیه
پاسخ:
سلام آبجی

چرا ته دیگ ؟!
نه فکر نکنم!! ^_^


نظرتون محترم. ولی وقتی برای تاثیرگذاری و تاثیر پذیری میای توی این فضا دیگه شخصی بودن مطرح نمیشه.
۲۸ اسفند ۹۳ ، ۱۵:۴۶ محمد جواد حیدری پرچکوهی
سلام!

منتظر جوابِ جوابِ.... .

یه توضیح درباره‌ی این هدر و بک گراند بدید لطفن، هر کار می‌کنم درست در نمی‌آد اصلن عکس‌ش نمی‌آد!... .

منون از حضورتو!
پاسخ:
سلام 

آمدم.
خواهش می کنم.


این توضیح در مورد آن چیزی که خواسته بودید : 

قالب --> ویرایش css قالب فعلی ---> سطر 160 کدنویسی های قالبتون رو بیارید --> آن قسمتی که این را نوشته 

backgroundurl(http://cdn.bayan.ir/blog/templates/365/header.png) 0px -35px repeat-x;

به جای آدرسی که داخل پرانتز نوشته شده است شما باید url تصویرتان را paste کنید.
url  تصویر را هم که می دانید چیست ؟!
+ اگر روی تصویری که می خواهید برای هدر بگذارید راست کیلیک کنید یک جایی نوشته url آن در واقع آدرس تصویر شماست باید آن را کپی کنید.

بعد این که دقت کنید ابعاد تصویر تان با ابعادی که برای هدر داخل قالب تعریف شده است یکی باشد.
برای این که ابعاد تصویر را به دست بیاورید داخل مرورگر کروما عکس را باز کنید و رویش راست کیلیک بزنید. سپس گزینه Inspect element را انتخاب کنید و می بینید که یک صفحه برایتان باز می شود --> ابعاد تصویر را آن جا نوشته.

حالا -> از همان ویرایش css قالب بروید به سطر 152 --> و عددهایی که داخل تصویر برایتان مشخص کرده ام را مطابق ابعاد عکسی که برای هدر مد نظرتان است تغییر دهید.


امیدوارم که بتوانید تغییرات مدنظرتان را اعمال کنید.
و این که امیدوارم توضیحاتم به کارتان بیاید. اگر جایی نیاز به توضیح بیشتر بود بگید تا باز توضیح بدم.

۲۸ اسفند ۹۳ ، ۰۸:۳۹ محمد جواد حیدری پرچکوهی
..
پاسخ:
آمدم ..
۲۷ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۱۷ منور الفکر
فکر نمیکنم در حصار این اسما متبرکه بشود یعنی به الهاماتت اجازه داده شود که آزاردهنده بنویسی!
به این امضای تمناگون انتهای پست هایت تکیه بزن...نفس بگیر و پشت گرم کن...
پاسخ:
یا خدا !! این طوری که کلن من رفتم تو آمپاس ... قضیه سنگین شد.
ان شاءالله خداوند عاقبت مان را ختم بخیر کند 

و یک عالمه ممنون از این کامنت خوبتون.
۲۷ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۱۵ بــُگــذار گـمنــامـ بمـــانـَـم

بسم الله الرحمن الرحیم


سلام خواهرجان

با مطلب جدید در وبلاگ در مسیر زن بودن در خدمت شما هستیم

با آرزوی توفیقات روز افزون برای شما


http://dar-masire-zan-boodan.blog.ir/


پاسخ:
سلام آبجی

یک بخش از مطلب را خواندم. ان شاءالله کامل می خوانم نظر می نویسم. با تشکر از دعوت تون
ممنون
ما ندانسته دل میشکنیم و خود بی خبریم...

قالب وبلاگتون عالیه...
پاسخ:
خدا عاقبت مان را ختم بخیر کند.

ائمه بزگوار همه چی شون رو عشقه. سپاس گذارم.
سلام بانو
هرکاری میکنم رغبتی به اینستاگرام و فیس بوک و از اون ور شبکه های اجتماعی مثل وایبر و اینا ندارم... (احساس میکنم وقت و انرژی که ازم میگیره خیلی زیاده و نمی ارزه. حتی اگه کارهای ارزشی توش انجام بشه)

فقط چندتا وبلاگ خوب میشناسم که خیلی حالم رو خوب میکنند. یکیش همین جاست. :)
اون چندوقتی که وبلاگ رو بسته بودید خیلی بد بود. نکنه دوباره ...؟! :(


+هنگامی که بهار را دیدید، بسیار از قیامت یاد کنید.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)

بهارتان فاطمی
التماس دعا

پاسخ:
سلام بانو

ما هم. البته بابت این که عکس ها را دوست دارم گاهی نظاره گر صفحات خوب بعضی دوستان هستم.

ممنون. قطعاً لطف شماست و گرنه ...
بد بودن و خوب بودنش از دید نویسنده و خواننده دوتاست. البته خودم هم خیلی حال خوبی برایم ایجاد نمی شود. ولی گاهی لازم است. آن زمان اوج امتحانات پایان ترمم بود باید ی کم از فضا دور می شدم تا به درسم برسم. بعدم دور که باشی دلتنگی هم که شده حالت را بیشتر سر جا می آورد.
ممنونم از محبّتی که به من دارید و امیدوارم خدا توفیق جبران بدهد. در حد وسع کم خودم. :)
الان که قصد بستن و رفتن ندارم ولی خب کم رنگ شدنه هست. 

+ ان شاءالله که حالتون احسن باشه در این سال جدید. روزهای نوتون زهرایی به حق حضرت زهرا سلام الله علیها ..

حاجت روای بخیر باشید ان شاءالله
محتاج دعای خیر ویژه همه دوستان هستیم.
مبحث جالبی بود
میشه پست های دیگه ای هم بهش اختصاص داد
پاسخ:
تشکر. همین طوره 
۲۶ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۳۸ مردی بنام شقایق ...
سلام

جدای از اینستاگرام
خود تلویزیون و رسانه ملی هم شامل همینی که فرمودن میشن!

تو خونه ی بنده بیشترین شبکه ای که از تلویزیون دیده میشه شبکه مستنده!!!

حداقلش اینه که عادم یه چیزی یاد میگیره یا جلوه های خلقت خدارو میبینه...

+
سخته آدم بتونه مطمئن بشه نوشته هاش وقت بقیه رو تلف میکنه یا نه

تقریبا همه باهاش درگیریم

همیشه هم سعی میکنیم اینجوری نباشه ولی خب گاهی....
دست خود آدم نیس دیگه
پاسخ:
سلام علیکم

همین طوره. عالی هستش که تماشا شدنش مدیریت بشود .. شبکه مستند خیلی هم عالی ..
دقیقن ..

بله همین طوره ... به نظرم به خاطر این هم هست که درونیات بسیار تاثیر می گذارند روی نوشته ها. 
ان شاءالله که عاقبت مجازی مان هم ختم به خیر شود.
سلام پلک جان

(منم خیلی وقت بود دوست داشتم اینطوری صداتون کنم روم نمیشد! :)))

 این دغدغه شمارو من هم دارم. این خودافشاگری ها ممکنه خلاف دین یا حتی خلاف اخلاق نباشه اما مطئنن نمیذاره آدمها به مراتب بالای ایمان برسن. متاسفانه خودم از همه بدترم و بیشتر مواقع نوشته هام چنین وضعیتی داره.

راستی. چند شب پیش رسیدم به «هو معکم اینما کنتم» بعد دیدم چقدر جالب آیه بعدی هم «و الی الله ترجع الامور» است و یاد شما افتادم. استفاضه و فیروزفام کنار هم!
:)
پاسخ:
سلام بانوی بزگوار ^_^

شرمندم می کنید. ممنون ;d

این طور نیست.شما خیلی خوب می نویسید. واقعاً آدم استفاده می کنه. نوشته هاتون اغلب قابلیت یادداشت شدن را دارند و خیلی هاشون هستند. من خود اتفاق را روایت می کنم با جزئیاتش ولی شما خیلی خوب مطلب را پرورش می دهید.

:)) چه خوب ... قربون شهید سپهر و محبّت شما ;) افتخاریه ;d
۲۶ اسفند ۹۳ ، ۰۱:۰۰ علی رسولان
اخلاق اسلامی الزام داره " واجبه " یعنی ؟
این تفاوت رو اول متوجه اش باشیم تو بحث :

باسمه تعالی
باسلام و تشکر از سوالی که مطرح فرمودید:
برای روشن شدن جواب باید بدانیم که علم فقه و علم اخلاق دو علم مستقل هستند. چون علم فقه از افعال بیرونی انسان بحث می کند ولی علم اخلاق صفات درونی شخص را مورد کنکاش خود قرار می دهد

اعمال فقه مربوط به اعضا و جوارح انجام مى‏شود و ربطى به جوانح و قلب ندارد مانند: نماز خواندن، روزه‏ گرفتن و... ولى اعمال اخلاقى مربوط به جوانح و قلب‏ مى‏باشد. (1)
اگر چه بعضی از مسائل مانند دروغ ،غیبت،تهمت،فحش،... به طور مشترک هم در فقه و هم در اخلاق بحث می شوند ولی ملاک بحث،متفاوت است علم فقه جنبه حقوقى موضوع را برعهده دارد و علم ‏اخلاق بعد ارزشى آن را بررسى مى‏کند.

مثلا غیبت در فقه‏ حرام و موجب هتک حرمت است و در اخلاق نوعی ‏بیمارى روحى به حساب مى ‏آید که جلوى تعالى انسان رامى‏ گیرد. یا تهمت و فحش و نسبتهاى ناروا در فقه سبب‏ تعزیر و حد است و در اخلاق، شخص را بى‏ قید و غیرمهذب بار مى ‏آورد و او را از رسیدن به کمالات معنوى‏ باز می ‏دارد بنابراین اخلاق شامل حالات، ملکات و صفات روحی و قلبی می‌شود و موضوع فقه عمل خارجی مکلف است.

لذا می بینیم که بعضی از امور از جهت فقهی حرمتی ندارند ولکن از جهت اخلاقی یک نوع رذیله اخلاقی به حساب می آیند و نشان دهنده نقص در باطن انسان هستند مانند حسادت،تا زمانی که جنبه خارجی پیدا نکند و باعث آزار و اذیت دیگران نشود از جهت فقهی حرمتی برآن بار نمی شود ولکن از بعد اخلاقی،این امر یک رذیله اخلاقی و مرض روحی است که سریعا باید ریشه کن شود

و یا مانند دروغ که آنچه نزد فقیهان از آن بحث شده،دروغ های گفتاری ،اشاره ای، و نوشتاری است؛اما از نظر دانشمندان اخلاق دروغ بر شش قسم است:
1-دروغ در گفتار2-دروغ در نیت3-دروغ در عزم4-دروغ در وفا به عزم 5-دروغ در اعمال6-دروغ در مقامات دین که بحثی معرفتی و دینی است(2)

پاسخ:
چه خوب بود. سپاس گزارم
۲۵ اسفند ۹۳ ، ۱۶:۳۰ علی رسولان
اخلاق الزام داره یعنی چی ؟ واجب منطورتونه ؟ " الان ما می گیم اخلاق طرف میاد می خونه میگه اینا چقد بی سواتن دیگه نمی دونه ما تو کامنت پایین تعریف خودمون رو از اخلاق که اینجا داریم راجع بهش بحث می کنیم ارائه دادیم "
اگه واجب باشه که معلومِ التزام نداره ! اخلاقیات اخلاقیاتِ دیگه
+ هدفم اینکه بگم آیا لازم راجع به روی زمین ماندن اخلاقیات قلب آدم به تالاپ تالاپ بیفتد ؟ و خود را محدود کند آیا ؟ و حتی دیگران را نهی کند ؟
 نظر شما محترم و این نظر شماست البته ! آدم که برای روی زمین موندن نظر خودش عصبانی نمیشه یا حرص نمی خوره می خوره ؟
نمی دونم ولی سوال دارم حرومه این کار؟
شناخت از همدیگه رو که افزایش میده ؟ نوع نگاه کردن ها به زندگی با هر سبک و سلیقه ای اشتراکات ، افتراقات
پاسخ:
خب اگر به تعریف شما باشد لزومی ندارد. 
+ شاید آن الزام پائین را ناظر به تعریف اخلاق اسلامی گفتم نه تعریف شما!

+ دیگران را داخل متن نخواستم نهی کنم. فقط از نوشته های خودم با دید خودم حرصم گرفت. از آن ها صحبت کردم ولی ته اش مانده ام توی کار خودِ خودم.
بحث روی زمین ماندن صحبت بنده یا غیر نیست. شاید بشود گفت: «اصن تو خیلی بی خود می کنی میری صفحه اینستای مردم، به تو چه، مال خودشه، اختیارش رو داره!» 
حرام بودن یا نبودن را نمی دانم. 

- شاید صحبتم درست نباشد که بنده سوادی در این زمینه ندارم امّا آن چه که به نظرم درست می آید نسبت به فرمایش شما این هست که آیا این دیدگاه هم تساهل و تسامح نیست؟! 
+ دقیقاً ما قصدمان آشنا شدن با کدام سبک زندگی است ؟! همه آن چه از قشر مذهبی بیرون داده می شود، لزوماً آن سبک زندگی اسلامی که مد نظر هست نیست، که اگر بود خب آن وقت قضیه فرق داشت. الان خیلی از دوستان هستند که در بحث ماندگار کردن قاب شهدا عکس ثبت می کنند یا بخش هایی از روزمره هایشان که زاویه دیدت را عوض کند منتهی یک عدّه هم گرفته اند اسباب سرگرمی. 

- ی چیزی میخواستم اضافه کنم شاید باز این ایراد به آن وارد باشد که این دید شماست و ممکن است دیگری چنین حسی نسبت به آن نداشته باشد. قضیه آرامش روانی که برای خودت قائلی برای دیگران هم قائل باش. یک وقت هایی انعکاس کارما موجب به هم ریختگی آرامش دیگران می شود. (شاید هم یکی بیاید باز بگوید که خب شما نرو چشمت کور دندت نرم.)


پ.ن : اصراری روی درست بودن صحبت هایم ندارم. 

من هم مدتیه به این موضوع فکر می کنم و سر در گمم...

و قالب اینجا چه قدر خوب شده:)
پاسخ:
ان شاءالله که خیر باشه آخرش ...

ممنون. ائمه و زیبایی ...
سلام عزیز دل خواهر
دلمان تنگولیده بود برایت

شیشه ای جانم؛
دست گذاشتی روی دلم
منم گاهی می پرسم نکنه وقت ملت رو بگیرم

ولی نوشته های تو هیچ وقت؛ وقت ما رو تلف نکرده پس نترس عزیز جان
:*
پاسخ:
سلام آبجی بزرگوارم

ما هم دلمان تنگ رفته برای شما

هعیییی ..


۲۴ اسفند ۹۳ ، ۲۳:۵۳ احسن الحدیث
و الی الله ترجع الامور...

پاسخ:
اوهووم ..
۲۴ اسفند ۹۳ ، ۲۲:۴۱ یه دوست قدیمی
راستش منم این حس بد رو دارم...میتوته جای خوبی باشه اما بدیاش داره یکم زیاد میشه.من که ی بار ی اعتراض کوچولو به ی بنده خدایی کردم و اون در جوابم گفت که این پستاش ی نوع تبلیغه...به نظرم افشا کردن زندکی خصوصی تبلیغ نیس....عاشقانه نوشتن برا همسر  روحانیش ی تبلیغ نیس....هزار تا آدم نامحرم وارد این فضا میشه....
از ی چی دیگه هم تو اینستا خوشم نمیاد که دختر چادری عکس حتی با جادر بزاره....یا حتی پشت به دوربین بشینه و ازش عکس بگیرن....
شاید بگن افکارم قدیمیه....اما قبولش دارممممم....
خوشحالم به داشتن دوستایی که دغدغه مشابه داریم...
التماس دعا شدیداااا....یا حق 
پاسخ:
سلام به شما دوست قدیمی .. اگر لطف می فرمودید بنده را هم از هویت تان آگاه می ساختید بیشتر قدردان لطف حضورتان می شدم.
همین طوره. موافقم با شما.
ما هم ... سپاس
حاجت روای بخیر باشید ان شاءالله .. بحق محبّت مادرانه حضرت زهرا سلام الله علیها 
دعاگوی دوستان هستیم. محتاج دعای بسیار زیاد

حق پناه
۲۴ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۵۳ علی رسولان
خوب هستش که تو بحثا حیطه اخلاق و شرع رو جدا کنیم !
البته تعریف اخلاق از نظر من اینه : هر چیزی که شرع مقدس حرام اعلام نکرده! ولی رعایت کردنش خوب است !
کاری به تعریف های دیگه ی اخلاق هم ندارم!
حالا این مواردی که شما دیدین غیر اخلاقی بودن یا در چارچوب حرامیات قرار می گرفت ؟
و اینکه انسان ها به خاطر انجام ندادن اخلاقیات باید مواخذه بشن آیا ؟
و اینکه چقد قابل پذیرش هست یک انسان شرعی بهترِ اینجوری بگم انسان های اخلاق گرا باید انسان های متشرع رو سرزنش کنن یا نه ؟
اتفاقن این بحث هایی که می کنم ها می تونه ناظر به این صحبت حضرت آقا هم باشه تو جواب بعضی ها که فرمودن: ما در معارف اسلامی چیزی به نام دین حداقلی نداریم !!!
وقتی میگیم دین مجموعه ی احکام شرعی و اخلاقی مد نظر هست یا نه ، همین حرام و حلال ؟
پاسخ:
گفتم که : نه تا پشت گوشم سرخ شد نه لب گزیدم -> حرام نبودند. که اگر بودند زل نمیزدم به صفحه .. شاید بشود گفت یک طوری خلاف اخلاق ..
- این لیستی که گفتم مشخص بودند که چه بود. نبود ؟!
- اخلاق هم جزئی از دین هست. فکر می کنم انجامش الزام داشته باشد! ندارد؟!
+ سطر ششم -> هدف از پرسش چیست؟!

اخلاق + حلال و حرام -> همه اش با هم میشود رعایت اسلام در زندگی


- این نمایش های بصری برایم تداعی کننده حسی بود که نسبت به آشپزخانه اُپن دارم. شاید تو بتوانی پوشیده و به دور از این که حرامی رخ دهد در آشپزخانه اُپن خانه ات فعالیت داشته باشی امّا یک لایه از حریم تو شکسته شده است در واقع. به نظرم ورود به جزئیات زندگی آن هم این طور عریان ناشایست هست. 

+ چه لزومی دارد یک زن جلوی یک عالم انسان دیگر که حالا یک عدّه او و همسرش را می شناسند یا نمی شناسند یا حتی یک مرد ... همسرش را مود لطف و عنایت و لفاظی های عاشقانه قرار دهد.
- یا این که آن آقا با پیژامه و غیره و ذلک در حالات مختلف عکس بیاندازد ... 
+ یا آن خانم دل و روده کیفش را بیرون بریزد و ...
- یا هزار یای دیگر ...
سلام
الان دیگ اینستا انگاری شده البوم شخصی و خانوادگی بعضیا که همه می تونند بهش نگاه کنند و هر محرم و نامحرمی زیرش لایک بزنه!!!!
بازم باید گفت مردم ما فرهنگ استفاده درست بلد نیستند!!
پاسخ:
سلام علیکم

همین طوره! 
تعجبم چرا ما این طور سرگرم شدیم ؟! وسیله فرهنگ همراه با خودش رو + فلسفه پشتش رو آورده ...
آلوده ترین و مزخرف ترین فضا فضای اینستاگرام است

حتی بدتر از فیسبوک 

دوساعت هم نتوانستم طاقت بیاورم و اکانت و کلیه موارد را حذف کردم

گرچه فضای مجازی را باید همچون دریای مواج و خروشان آلوده دانست

 اما انگار اینستا بدترین و خطرناک ترین قسمت این دریای آلوده است

کاش عاقلانه رفتار کنیم و از این جاهلیت مدرن رها شیم
پاسخ:
حالا عکس خوب هم پیدا می شود منتهی آدم از مذهبی ها یک انتظار سوای از دیگران دارد. 
سرگرمی های مشتی واسه خودمون درست کردیم.

ان شاءالله عاقبت مون ختم بخیر بشه.

...
سلام...

دعوتید به :

http://heyateketab.blog.ir/post/188

پاسخ:
سلام علیکم

سپاس از بابت دعوت
من هم اصلا حس خوبی به اینستاگرام ندارم.
سیستمش جوریه که آدم ها درگیرش میشن و یک سری باورهاشون کم رنگ میشه.
مثلا چه معنی داره یه خانم که همه ی ما میشناسیمش، عکس شوهرش رو بذاره و یه شعر عاشقانه بنویسه. خب شوهرت رو دوست داری گوشی رو بذار کنار به خودش بگو!!!!!
یا چیزهایی که میخرن. غذاهایی که میخورن، متاسفانه ما باورمون نمیشه یه عده ندارن. بخدا یه عده برای نون شبشون دچار مشکلن. اونوقت ملتِ مثلا مذهبی با این سبک زندگی شون داغشون رو تازه میکنن...
حتی گاهی، اثر منفی ش رو بر خوردم هم حس میکنم. بخصوص این چند وقته، هر وقت به فروشگاهی میرم هی دستم میره طرف اجناسی که اصلا نیاز ندارم ولی عادت کردم که در اینستا ببینم.

پاسخ:
همین طوره. بابت خط سوم هم :* قربون دهنت آبجی. قولت جواهر
همین طوری الکی الکی سر ملّت گرم میشه به این دغدغه ها شب و روز 


۲۳ اسفند ۹۳ ، ۲۲:۰۷ خانومـِ میمـ
پلک جان !
اینجوری فکر نکن .. قطعا این وبلاگ اینجوری نبوده .. بنویس .. بنویس
پاسخ:
:) خوشم میاد یکی این طوری صدام می کنه!
ممنون ولی خودم این طور فکر نمی کنم. :(

شکرپاره

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">