متی ترانا و نراک

متی ترانا و نراک

رحلة العاشق الی المعشوق ...

پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر/ چون شیشه عطری که درش گم شده باشد...
-------------------------------------------------
سلام
حضورتون رو خوش آمد میگم
لطفا آقایون رعایت حدود رو هنگام کامنت گذاشتن داشته باشند! بهتر اینکه از افعال با صیغه جمع استفاده کنید!
برای توضیح بیشتربه لینک " خواهرانه برای برادران " مراجعه کنید!
-----------------------------------------------
نوشته‌های این‌جا صرفن دیدگاه نگارنده بوده و لزومن مورد تایید اسلام نیست!
--------------------------------------------------
هنگام نماز طواف کعبه هم تعطیل است!نبینم موقع نماز اینجا باشی! برو که خدا داره صدات میزنه!

پيام هاي کوتاه
بايگاني
آخرين نظرات

تجربیات بعد از تجربه

پنجشنبه, ۲ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۱۵ ق.ظ

379

زمانی که هنوز مجردی، به این فکر می کنی که وقتی ازدواج کنم، دیگه مثل الان تنها نیستم، عمق غم هام مثل حالا نیست دیگه و کسی رو کنارم دارم، آرامش همه وجودم و می گیره و از همیشه خوشحال تر خواهم بود. 
امّا آدما وقتی ازدواج می کنن تنهاتر میشن، غمگین تر میشن، غم هاشون عمیق تر میشه، آرامششون یه جور خیلی بدی هی بهم میریزه، گاهی غم اون قدر از سرو کولشون بالا میره که نمی دونن چه طور میشه از دستش راحت شد.
می دونید، همه اینا برای چیه؟ البته حتما به ذهن شما می رسه این ها قبل از این که تجربه شون کنید، نه مثل من ...
ما دنبال آرامش هستیم در کنار همسرمون، دنبال این هستیم که تنهایی هامون رو با بودن شون پُر کنیم، لحظات مون رو با باهم بودن مون غرق شادی کنیم، یه جوری که از شدّت خوشبختی خفه بشیم مثلاً :) ولی در واقع بعد از ازدواج با گوشت و پوستت لمس می کنی که چیزایی که دنبالشون بودی از یه منبع خیلی خیلی بالاتر باید دریافت بشه. وگرنه بهت نمی چسبه، وگرنه دوام نداره و روحت رو اغناء نمی کنه. آرامش رو باید از خدا طلب کرد، اون وقته که بودن کنار همسر هم می تونه آرامش داشته باشه، پر شدن تنهایی ها باید با بندگی خدا پر بشه، اون وقته که دیگه حس نمی کنی کسی و نداری و تنهایی، اون وقته که وقتی غصه، کل وجودت رو گرفته، با اشک ریختن توی دامن خدا، حرف زدن و اعتراف کردن واسش، کل غم عالمم که توی دلت شعله بکشه، مثل نسیم بهاری حال دلت خنک و مطبوع می شه.

آدم وقتی ازدواج می کنه با هرکسی نمی تونه درد و دل کنه، هر درد و دلی هم نمی تونه بکنه، و کلاً اون قدر همه حرفای کوچیک و ریز و شاید چیزایی که قبلاً واست بی اهمیت و مهم نبودن میشن حریم شخصی که به خودت اجازه نمی دی در موردشون حرف بزنی. حتی چیزای خیلی خیلی جزئی و مسخره. برای همینه که دوستی و دوست هات هم برات باز تعریف میشن و مجبوری غربال کنی همه چیز رو. دوستاتو، حرفاتو ... این واسه خانوما خیلی سخته، از اونجایی که حرف زدن براشون تخلیه عاطفی حساب میشه و اگر با کسی هم صحبت نشن به جز همسرشون، حس غم باد بهشون دست میده. چون بالاخره آدم بخش های مختلفی که برای محبت دیدن توی وجودش هست و از اون طریق به آرامش عاطفی می رسه، همش که با همسر پر نمیشه. اون وقته که معنای محبت پدر و مادر و دوست و خواهر و بردار برات برجسته تر میشن، پر رنگ تر میشن، به بودن اون محبته از طرف همه اینا بیشتر احساس نیاز می کنی. اون وقته که می فهمی چه قدر به خانواده ات دلبستگی و علاقه داری. و همین طور به دوستات. برای همینه که احساس تنهایی بیشتری می کنی. انگار که روحت طلب بیشتری می کنه و تو نمی تونی قانعش کنی. برای همینه که طلب ش از وجود مطلق و بی نیاز خداست که فقط می تونه مرهم باشه واست.

 
غمت عمیق تر میشه، دلیلش و الان نمی تونم واسه خودم تحلیل کنم. چون علت های مختلفی می تونه داشته باشه.
غم، وای از غم. 
همه اینا نه به خاطر این که عیب و اشکالی توی همسرت باشه، به خاطر دوری از خداست که اتفاق میافته :( همش! محاسبه و مراقبه و اهتمام به بندگی خدا و خواستن معرفت حقیقی درباره امام از امام ... خیلییییی نیازه. خیلییی. 
اگر کسی این جا رو خوند، از پیشنهاداتش استقبال می کنم. 
پ.ن: این جا هم خیلی خوب بود.
و الی الله ترجع الامور ...
۹۵/۱۰/۰۲

شما بگو  (۴)

خوب و دقیق خوندم متن رو

آره خیلی وقته به این ها رسیدم
بل بیشتر از این ها

هر چند به پای تجربه نمی رسد..

عشق قدرته و عاشق قدرتمند!
کل زندگی این عشق ازلی و ابدیه که یاری رسونه
وگرنه باختی چه مجرد چه متاهل...
پاسخ:
ممنون از توجهتون آبجی.

دقیق گفتید. همینه.
۰۴ دی ۹۵ ، ۰۰:۴۷ انسان نیازمند
سلام بانوی عزیز
زندگیتون سرشار مودت و رحمت و رحمانیت خدا باشد
:)
پاسخ:
سلام آبجی 

ممنون از محبت و لطفی که بهم دارید. به دعای شما ان شاءالله
خوشبخت و عاقبت بخیر باشید ان شاءالله
۰۳ دی ۹۵ ، ۱۹:۵۱ دلا بانو
چقدر خووووووب گفته بودی
چقدررررر درک کردم چی می گی
تازه جالب ترش اینه که هرچقدر هم از ازدواج می گذره این غمه عمیق تر میشه و کلا همه اونایی که گفتی دوزش میره بالاتر!
و احتمالا مادر شدن هم به شدت تشدیدش کنه و خلاصه هرچقدر زندگی پیش می ره بیشتر بشه!
و ما مدام یادمون میره آرامش حقیقی رو باید از خدا گرفت....
پاسخ:
غم های مشترک ..
: ) ممنون ...

همین طوره، انگار توی اندوه فرو می ری!
وای نه! من می ترسم ... خدا خودش دست گیرمون باشه.
دقیقاً همین طوره که می گید. 
ان شاءالله در بندگی خدا دچار روزمرگی نشیم.
۰۲ دی ۹۵ ، ۰۹:۵۰ آرزوهای نجیب (:
ما مجردها چون تجربه اش نکردیم، نمی تونیم نظر بدیم:D
ولی دنیا دنیا آرامش رو براتون از خدا می خوام(:
پاسخ:
ممنون از دعای خوبتون سیّده جان

شکرپاره

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">