379
دارم برایش وضعیتم را شرح می دهم. مو شکافانه در حال آسیب شناسی حال و هوایم هستم.
می گوید: «این قدر دنبال راه حل نگرد. وقت عمله. باید به چیزایی که میدونی و بلدی عمل کنی. همین. شخم زدن و تشویش واسه رسیدن به یه جواب رو تمومش کن.»
*محمدعلی بهمنی
بسم الله الرحمن الرحیم
دستهای جادویی هم نعمت بزرگی ست. این را وقتی فهمیدم که آن ها توانستند یک آدم خواب سنگین با ساعت بیدار نشو را بیدار کنند. دستهایم را می گویم. چند روزی هست که سر ساعت 4:30 صبح جیغ بنفش می کشند و هشدار بیدار شو بیدار شو می دهند. درست عین آن وقتی که جنین توی شکم یک مادر باردار سر صبحی آن قدر وول می خورد تا به او بفهماند که دیگر باید بیدار شود و صبحانه ای میل کند. خلاصه این که بالاخره اگزمای دستهایم به عالم بالا وصل شد و مرا برای خواندن نماز صبح اول وقت بیدار می کند. 😒😂البته اگر تیمار کردنش با سرکه وقت ارزشمند نماز اول وقت را فوت نکند. الحمدلله از این دستهای جادویی...
از پیشگاه امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف برای همه مون طلب یک سال حواله ای رو دارم. ان شاءالله که خودشون به دلهای داغ دیده مون دست بکشند.
پ. ن: اگر خاطرتان ماند برای ما هم دعا کنید🙏