بسم الله الرحمن الرحیم
سلام :)
سه ماهی هست که چیزی تحت عنوان پست درست و حسابی ننوشته ام. فقط همان حرف های راحت بوده که از گفتن شان اغلب ناراحت می شدم، چرایش هم بر می گردد به آنجا که نگفتن و ننوشتن یک سری حرف ها سودش بیشتر از گفتن و سبک شدن است.
این ها همه مقدمه اند و گره گشای زبان بسته من. چه می شود کرد، یک مدّتی است متن طولانی ننوشته ام و حالا خدا رحم تان کند با حرف های مانده در گلویِ من. :) از آنجا که من اغلب پست هایم زیر پوستی رو پوستی، یک ربطی به ازدواج داشتند می خواهم اوّل از همه در مورد چیزی بنویسم که مدّت ها بود قصد نوشتنش را داشتم و این که قبلاً گریزی هم زده بودم به آن ولی در بعضی از برهه های زمانی باید سکوت کرد تا برداشت ناصواب از حرف آدم گرفته نشود. خلاصه این که بدون روده درازی بیش تر می روم سر اصل مطلب.