یک کاسه دوغ با طعم پدربزرگ
"بسم الله الرحمن الرحیم"
چه قد خوب بود بچه گی هام
این قده دلم واسه اون روزا تنگه
پر بود از کنار هم بودن ها ، محبت های صادقانه و بی ریا
دوست داشتن های واقعی و دوست داشتنی...
و
از همه مهم تر
وقت ها هم برکت داشتند
هرروز خونه آقاجون مامان جون تلپ بودم
خیلی دوسشون میداشتم...
بیش از اونچه تو ذهنت بگنجه
اونا هم بسیار مهربون بودن
عاشق میز و صندلی قشنگی بودم
که مامان جون روش میشستند و
نماز میخوندند
عاشق اون چادر سرمه ای توپ توپ شون که موقع نماز سرشون میکردن
عاشق غذاهای خوش مزه شون
آقاجون عزیزمم که نگو
کوچیک که بودم واسم پفک میگرفت و از اون آبنبات فله ای ها
که طعم ابنبات واقعی میداد
خیلی خوش مزه بودن
کلی ذوق میکردم
آخه بچه ها دلشون به همین چیزای کوچیک خوشه
میرفتم میشستم کنارشون
کلی براشون میحرفیدم
اونا هم با جون و دل گوش می کردن و واسم
ذوق می کردن
کوچیک که بودم به خاطر سوء تغذیه ای که
دورانـــ کوچولوگیمـ داشتمـــ
هنوز لاغر و ضعیفــ بودمــ
غذا درست و حسابی نمی خوردم
واسه همین آقاجون مامان جون
بهم میگفتن ظهرها برم خونشون
برای نهار تا با هر ترفندی بود بهم غذا بدن
الهی فدای بابا بزرگ ماهم
مامان جون دوغ درس می کردن با مخلفات
بعد میاوردن سر سفره
من و آقاجون باهم
مسابقه میذاشتیم
میگفتن شروع کن توش نون خرد کن
بعد میگفتن خوب حالا هرکی بیشتر خورد
میشه برنده
وای نمیدونین چه کیفی میداد ظهرای تابستون
چه دوغی بود
چه مخلفات خوش مزه ای داشت
کشمش ، گردو ، گل سرخ ، خیار، پونه ، نعنا ، یه سری سبزی معطر دیگه ...
وای
وای
نمیدونین چه طعم محشری داشت
بعلاوه که با طعم محبت مامان جون آقاجون قاطی میشد
حالا شما فرض کنید ...
اصنــ دهنــ خودمــ آبـــ افتاد
.
.
.
بهـــ بهــ
چهــ دوغــ خوشمزایـــ بود باطعمــ پدربزرگـــ و مادر بزرگــــ
الانهــ اینــ پلکـــ شیشهــ ایــ شرمسار از صبــ تا شبــ دانشگاه تشریفــــ داره و
متاسفانهــ اصنــ خونهــ نیســ کهــ بهشونــ سر بزنهــ
میدونینــ
مامانـــ جونمــ هر روز میانـــ خونمونــــ
چونــــ منـــ نمیرسمــ
خودشونــــ میانـــ
تازه یادمـــ رفتـــ بگمــ خونشونـــ دیوار بهــ دیوار خونمونهــ
این روزا بیشتر از اینکه برای یه سری امور که شامل تخفیف میشن تخفیف قائل بشیم
برای محبت هامون تخفیف قائل میشیم
توی مهر و محبتـــ به بزرگترهامونـــ
اونــ هایی که به گردنمون حق دارنـــ
یا نه بگم توی محبت کردن به دوستامونـــ کم میذاریمـــ
یاحتی بهــ اندازه ای که باید به خودمونــ محبتــ نمیکنیمــ
آخه این روح خدایی نیاز به محبتــ داره
البتهـــ اینا رو برای خودم گفتمــ
کهــ کوتاهی کردمــ
نهــ برایــ شمادوستان که قلبــ های بزرگتونـــ
مملو از محبت خداستـــ
آخه میدونینـــ کهـــ
هردلی پر از محبتــــ خداشد
چون به سرچشمهــ وصلهــ محبتــ کردنشـــ همــ یهــ جور دیگهــ میشهــ
طبقــ اونایی که قبلا گفتم هیچ جا توی محبت کم نمیذاره
و هیچــ جا اسراف محبتـــ نمیکنهــ
مثلــ همهــ شمادوستانــ کهـ دلهایــ دریاییــ دارید
لــــطفا عاجزانــــهــ التماســ دعا تا بلکهــ دل اینــ پلکــ شیشهــ ای تقصیر کارهمــ بشه دریایی
مــــــــــــــثـــل همهــ شما
خدایا الانهــ دلمــ دوتا کاسهــ دوغــ میخواد
یکیــ با طعم آقاجونــ از اونــ همیشگیــ ها
یکیــــ با طعمــ خدا با مخلفاتــــ برایــ بنده هایــ شیطونــــ و بازیگوشــ
(-__-) اینم یه شکلک خواب از بس دوغ دوغ کردم ها به این روز افتاد
(باصدای آروم خونده بشه تا شکلک خواب از چشش نپره)
رفتیم تو رویااااااااااااا
اپم
هفتاد سال عبادت یک شب به باد میره
تروخدا اگه اشتباه میگم بهم بگین