دلـــ ماتـــ چشمـ عینکیـ میطلبهـ
من موندم تو کار تو
هی هر روز این همه مسیر تا چشم پزشکی و گِز میکنه
نمیدونم برای چی
نکنه فک میکنی اون چشمات داره شمارش بالا میره
یعنی با این سرعت
این قد تند تند
میری دکتر اصلا چیز جدیدی هست که بهت بگه
نکنه داری کور میشی خودت خبر نداری
نه نه ... نه بچه جون
من و که میبینی
دو سه تا پیرهن بیشتر از تو پاره کردم
مشکل از این چشمات نیست
یعنی مشکل به این آسونیا نیست
یعنی اصلا مشکلت مشکل نیست
یعنی نه که نباشه ها
مشکلت بیشتر از یه مشکله
میدونی
یه درده
تا وقتی دِِلت صاف نیست مگه مریضی هی میری
رو چشت عیب میذاری
نه شایدم مشکل اصلی
درد اصلی از چشته زده به قلبت
شاید میری دکتر بگی دودی بنویسه بلکه ام
این دریچه ورود مرضه به دلت بسته شه
ولی
برو برو اول اون دلت رو صاف کن
قضیه چشت درست میشه
آخه با این دل چرک و چویل میخوای کورم نشی
خوب میشی
نگو بهم بی ربطه که خودم با سنجاق بهم وصلش میکنم
ربط داره خوبم مربوطه
به جای این همه راه که گِز میکنی
یه نوک پا برو در خونه خدا بگو اومدم
برای شست و شو
امشب شب آخره ...
خدایا کور شدم
خدایا ناخلف شدم
خدایا بی تو درد به در شدم
خدایا شرمنده
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
بازم بگم
خدایا مسکینم
خدایا درمانده ام
خدایا جامانده ام
خدایا بی وفا شدم
خدایا بد عهدی کردم
خدایا همه کار کردم جزبندگی
همه از ماه مبارکشون فیض بردن من فقط جاماندم
یه مهمون که فقط اومد و رفت بی توشه ، بی همراه ، بی معرفت ، ...
کافیه یا بازم بگم ... نه خدایا اینبار تنبیهم نکن ... آخه اگه نعمت کنارم بودن رو ازم بگیری که دیگه میبرم
دیگه بجای جامونده ... میشم ... وامونده ...
فدای عطوفتت یک بار دیگر زیر بال و پرم را بگیر
یک بار دیگر این پلک های شیشه ای ام را در زلالی محبتت برق بیانداز از همان برق های معصومانه ای که فقط از چشمان کودکان معصوم چیده ام
به بیکرانه محبتت امیدوارم
خدایا تو همیشه بنده نوازی
اما من با بندگی ام ... ؟! :|
+ دلمـ راسپردمـ بهـ تو
+ بهـ اینــ امید کهـ خریدارشـ بشیــ و بعد بگیــ جنســ خریده شده پســ داده نمیشود
+ دلــ خوشــ همینمـ کهـ گفتمـ
+ همهـ امید مانــ به توستـ پسـ مددیــ برسانـــ
+ ما را تنها بهـ خیر تو امید استــ پســ برسانــ
+ از تمامــ مخاطبینــ روشنــ و خاموشمــ عذرخواهیــ میکنمــ
بنده حقیر را ببخشید
دغدغه هایمـ گمـ میشوند بین دلتنگی هایمــ گاه گاهی که چه عذر کنمــ ، اینــ روزها تمامــ اوقاتـــ
قصد نوشتنــ دلنوشته و این ها را نداشتم
قصد شخصی نوشتن نداشتم
قصد خاطره نویسی نداشتم
اما گاهی این قدر جاده دلتنگی هایم عمیق میشود ، که دست و دلم نمیرود که ننویسم
+ لطفا بگید که حلالم میکنید
بابت اینکه با دلتنگی هایم چشم های پرمهرتان را خسته میکنم عذر میطلبم
التماس دعا
بسیار محتاج دعا هستم