بدون عنوان
سه شنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۷، ۰۷:۲۳ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
در آشپزخانه مشغول آماده کردن مخلفات ناهار هستم و به این فکر میکنم که چه قدر یک سالاد شیرازی با آبلیمو و آبغوره و کمی نمک و فلفل کنار غذا چه قدر می چسبد. تخته سبزی خردکنی را روی سرویس جابه جا می کنم، گوجه دیگری از توی ظرف بر می دارم و نصف میکنم. همین طور که رویش شیار میزنم تا ریزش کنم، دارم حدس میزنم که تا چند ثانیه ی دیگر همسر وارد خانه می شوند؟ گوجه های خرد شده را توی کاسه میریزم. صدای چرخاندن کلید توی در می آید. بلند سلام می کنم، یک هو فضای خانه از این صدا پر می شود "سلااااام دختر گلم." با صدای سلام همسر به خودم می آیم. من بغض می شوم و می بارم. بغضی که دلش برای سلام های پر جان بابا تنگ شده. بغض پرتقالی می شود و تا گلو بالا می آید.
آخر این بغض روزی مرا خواهد کشت ...
چرا وقتی کنارشون بودم قدرشونو ندونستم.
و الی الله ترجع الامور ...
در آشپزخانه مشغول آماده کردن مخلفات ناهار هستم و به این فکر میکنم که چه قدر یک سالاد شیرازی با آبلیمو و آبغوره و کمی نمک و فلفل کنار غذا چه قدر می چسبد. تخته سبزی خردکنی را روی سرویس جابه جا می کنم، گوجه دیگری از توی ظرف بر می دارم و نصف میکنم. همین طور که رویش شیار میزنم تا ریزش کنم، دارم حدس میزنم که تا چند ثانیه ی دیگر همسر وارد خانه می شوند؟ گوجه های خرد شده را توی کاسه میریزم. صدای چرخاندن کلید توی در می آید. بلند سلام می کنم، یک هو فضای خانه از این صدا پر می شود "سلااااام دختر گلم." با صدای سلام همسر به خودم می آیم. من بغض می شوم و می بارم. بغضی که دلش برای سلام های پر جان بابا تنگ شده. بغض پرتقالی می شود و تا گلو بالا می آید.
آخر این بغض روزی مرا خواهد کشت ...
چرا وقتی کنارشون بودم قدرشونو ندونستم.
و الی الله ترجع الامور ...
۹۷/۰۵/۰۹
اون لحظه مطمئنا یه پدری هم بغضش گرفته که وقتی در خونه رو باز میکنه دیگه صدای سلام باباجون دخترش نمیاد!
+
این روزا در رو که میزنم صدای پای حنانه میاد که بدو بدو میدوه سمت در و داد میزنه آخ جون بابا اومد! بابا اومد!
درو باز میکنه و بدون اینکه چیزی بگه فرار میکنه میدوه میره تو اتاقش قایم میشه که برم پیداش کنم!
تا میام کفشامو در بیارم و کیفمو بذارم برم دنبالش زهرا چار دست و پایی میاد و ذوق میکنه و دستاشو میاره بالا که بقلش کنم!
میمونم تو دوراهی که اول نوبت کدومشونه!
بعضی وقتا که میام و بچه ها خوابن زنگ رو میزنم و منتظر میمونم ولی صدای پاهاشون نمیاد اصن دلم نمیخواد برم تو!
دلم میخواد همونجا پشت در وایسم تا بیدار شن بیان درو باز کنن
اصن در خونه رو فقط دخترا باید باز کنن برا باباها...