پاسخ:
واقعانم چه شورو شوقی داشت به روز شدن وبلاگ های همسایه ها ...
یه عده رفتن اینستا
یه عده هم کلا دل کندن. (بهشون غبطه میخورم. البته رفتن هاشون اون قدر سخت بود که نتونم برم.)
خانم مریم ثانی و نوشته هاشون حس خیلی خاصی داشت.
با این که فلسفه خوانده بودند ولی فهم حرفهاشون سخت نبود و سنگین نمی نوشتند. بلد بودند به زبان مخاطب صحبت کنند. از جمله انگیزه های من برای خواندن فلسفه علم توی مقطع ارشد ایشون و خانم نظریان بودن. جفت شون زاویه دیدهای باحالی داشتن. اگرچه دنیای متفاوتی ممکنه داشته باشن.
از طریق وب شما با ایشون آشنا شدم. اون پستی که داداش ایشون توی خیابون سی دی پخش میکردن واسه محرم. یه نذر فرهنگی بود ظاهرا...
صدر هم ظاهرا اینستا داشتن. البته درست خاطرم نیست.
احتمالا بشه به گوش خانم ثانی رسوند.
جناب آقای حیدری رو خدا حفظشون کنه.
ایشون و خانواده شون از خوب های شناسنامه دار فضای بلاگستان هستند.
صیقل روح ... چیزی که این روزا همه دنبالش می گردن.
حوزه خودش بستر صیقله نیست?
+ از لطفتون ممنونم. ببخشید که اوقات شریف تون سوخت میشه با روزمره نویسی های بنده. سپاس گزاریم از دعای خیرتون. عاقبت بخیر باشید و سلامت ان شاءالله.
خب دیگه جمع کن بساط رو از در خونه مردم بریم دم در خونه خودمون
خوبیت نداره مردم آزاری کنیم