داداش کوچیکه و کاکتوسش

"بسم الله الرحمن الرحیم"

اینم عکس کاکتوس ته تقاری خونه .......

        مال داداش کوچیکه می باشد...

   

      مثل خودش دوس داشتنیه.....

جفتشون رو دوست میداریم......

در ادامه عکس خود ته تقاری رو هم گذاشتم

میتونید تماشاکنید....

میلاد حضرت علی (ع)

"بسم الله الرحمن الرحیم"

پدرم تنها کسی است که باعث میشه بدون 

شک بفهمم فرشته ها هم میتوانند مرد باشند !

روزت مبارک

 

ولادت حضرت علی(ع) وروز پدر رو به همتون تبریک میگم.

فکرت را مراقب باش

"بسم الله الرحمن الرحیم"

بیچاره چوب کبریت کوچک شد.....

آتش از سرش شروع شد

ولی برجانش افتاد.....

فکرت را مراقب باش

رنگ چادر وکراهت مشکی

"بسم الله الرحمن الرحیم"

بعضی ها می گویند چادر مشکی عامل دلمردگی زنان است!!!!

اصلا مشکی کراهت دارد !

اما.....

چادرم

"بسم الله الرحمن الرحیم"

بزرگترین افتخار زندگیم چادرمه...............

خدایا چون میخواستم نشانی از تو داشته باشم رنگ چادرم همرنگ چادر خانه ات شد.

خدایا از بین همه مارکها مارک تورو انتخاب میکنم..............اون چیزی که تو نشان دارش کرده باشی

رفتارچادری ها یا فرمان خدا؟؟

"بسم الله الرحمن الرحیم"

 

  یکسری افراد مدعی اند : چادری ها از همه بدترند!

 اما حجاب فقط چادر نیست.

در هر قشری خوب و بد هست.

اسلام ملاک است ; نه اوکه مدعی مسلمانی است .

بد بودن بعضی اعمال افراد چادری ، به حجاب آنها ربطی ندارد.

خداوند عادل هرکس را متناسب با گناه او مجازات می کند .

مجازات بی حجابی سر جای خودش و مجازات باحجابهای گناهکار هم سرجای خودش.

---

حرف های شیشه ای

 متشکریم چه قدر راحت وبی هزینه سرشماری میکنید!

 چون برخی در پوشش حجاب مرتکب خلاف شده اند حجاب بد است!!!!چه ربطی داره ؟؟

 این دیگه از اون حرفاست !!!یعنی خدا به خاطر اینکه اونا(بعضی چادریا)

بد هستند از توسلب تکلیف میکنه؟؟؟

مادرعزیزمان روزت مبارک

" بسم الله الرحمن الرحیم "

 

سلام

 

 

باعرض تبریک به همه برای این روز بزرگ

 

به ویــــــــــــــــژه مــــــــــــــــــــــــــادرای عزیز

 

شهید علی قوچانی

 

" بسم الله الرحمن الرحیم "

 

 

 

عکس شهیدی 

 

که رفتیم دیدار مادرشون

 

 

چهارشنبه بابوی شقایق با مادر

" بسم الله الرحمن الرحیم "

مادرشهید عزیز شروع کردن صحبت کنند.

.

.

.

چهارشنبه ای با بوی شقایق

" بسم الله الرحمن الرحیم "

 

 

 

 

 

روز سه شنبه رفتم سراغ پدر

 

ازشون خواستم بهم اجازه بدهند تا

 

بادوستان برم برای دیدن مادر شهید

 

اما چون توی هفته گذشته سرم خیلی شلوغ بود و درست حسابی

 

استراحت نکرده بود

 

واینکه امتحانات نزدیکه

 

باباجون اجازه ندادند و

 

گفتند که باید زود برگردم واستراحت کنم

 

وبیشتر به درس هام برسم

 

بنده هم با اینکه از ته دل راضی نشده بودم

 

ولی قبول کردم و گفتم چشم