تفریح سالم
يكشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۱:۵۵ ق.ظ
"بسم الله الرحمن الرحیم"
+راستی یه چی بگم بخندید :
دیشب اینجا زلزله شده بود ، اما من از هفت دولت آزاد خواب تشریف داشتم
، تا صبح تخته گاز رفتم به سوی خواب.
دیشب اینجا زلزله شده بود ، اما من از هفت دولت آزاد خواب تشریف داشتم
، تا صبح تخته گاز رفتم به سوی خواب.
صبحی مامانم اومده میگه پاشو نبودی ببینی دیشب تو خیابون چه محشری بود؟
من : چه محشری بود؟!(@_@)
مادر : وای همه توی خیابون بودند
من : وا واسه چی ؟
مادر : دیشب زلزله اومد ، ما خواب بودیم ماماجون اومدند به صورت کاملا هولناکی بیدارمون کردند ،
من که داشتم سکته میکردم ، فک کردم کسی حالش بد شده ، نگو
میخواستن بگن پاشین زلزله شده
حسابی اخمو شدم ، خو فوقش میمردیم چرا نصف شبی مردم رو زابرا میکنید....
خلاصه پلک شیشه ای جونم برات بگه خیلی ترسناک بود؟
خلاصه پلک شیشه ای جونم برات بگه خیلی ترسناک بود؟
من : مامان ، اینا که گفتید خواب دیدید؟؟؟؟!!!!!!!!!!
مادر : وا دوساعت دارم روضه میخونم .نه بابا خواب چیه ...
خواب اونی بود که تا صبح از چشممون گرفتند
خواب اونی بود که تا صبح از چشممون گرفتند
بس سروصدا کردند تو خیابون....
خوش به حالت که تاصبح تکون نخوردی
من : اه ....اه!!!!چه جالب حیف شد بیدار نموندم ، هیجان بزرگی رو از دست دادم.....
خو مارم بیدار میکردید فیض میبردیم(قپی به این عظمت دیده بودید آیا؟؟؟)
مادر : دلم نیومد . گفتم الکی میترسید ، فقط اومد سراغتون ببینم خوبید ،
واینکه پتوهاتون رو ، روتون صاف کردم....
واینکه پتوهاتون رو ، روتون صاف کردم....
من : عزیزم ، قربونت برم (ایکون خود لوس کردن برای مادر)
+بین خودمون بمونه ولی اگه اون موقع من بیدار میبودم احتمالا از ترس سکته میکردم یه نفس
۹۲/۰۲/۰۱
دنیا رو آب ببره شما رو خواب برده :))