متی ترانا و نراک

متی ترانا و نراک

رحلة العاشق الی المعشوق ...

پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر/ چون شیشه عطری که درش گم شده باشد...
-------------------------------------------------
سلام
حضورتون رو خوش آمد میگم
لطفا آقایون رعایت حدود رو هنگام کامنت گذاشتن داشته باشند! بهتر اینکه از افعال با صیغه جمع استفاده کنید!
برای توضیح بیشتربه لینک " خواهرانه برای برادران " مراجعه کنید!
-----------------------------------------------
نوشته‌های این‌جا صرفن دیدگاه نگارنده بوده و لزومن مورد تایید اسلام نیست!
--------------------------------------------------
هنگام نماز طواف کعبه هم تعطیل است!نبینم موقع نماز اینجا باشی! برو که خدا داره صدات میزنه!

پيام هاي کوتاه
بايگاني
آخرين نظرات
  • ۳ آذر ۰۳، ۲۳:۰۶ - ن. ..
    هوم

حَلاوَتی با طَعمِ تُو

جمعه, ۱ شهریور ۱۳۹۲، ۰۷:۵۵ ب.ظ

" هوالفتاح "

 
صدفش تمام زندگی اوست... فروختنش چه دَردناک...

 البت حتما فروشنده اش قابل اطمینان نیست
...



اما خدایا من تمام زندگیم را به تو فروختم ... و چه قدر این لذت بخش است ...

یادمان باشد صدف زندگیمان را با امکان زندگی باهم نفروشیم ...

خدایا تو خریدار صدفم بودی ... متفاوت از همه فروختن ها ...  تو بِه مَن زِندِگی بَخشیدی ...




بی حلاوت یادَت و ذِکرَت زندگی قهوه ای، تلخ تَر از زَهرِمار خواهدبُود ...

زندِگیَم با حَبِه قَندِ حُضورَت ، عَسل ...

حالا تَهِ فنجانی که از آن سرکشیدم ، با خیال راحت فالی را میبینم ، که تو برایم رقم زده ای ...

نَه توهمات آن فالگیر دو دوزه کار ، نیرنگ باز روزگار ...

خدایِ مَن ... یا رب ...



 و اینکه گنجشک کوچک وجودم

جایی را امن تر ، گرم تر ، زیباتر ، وسیعتر ، دلبازتر و بی منت تر از خانه محبت تو نیافت

تا در آن جا لانه کند ...


وجود همیشگی ات در کنارم ، آن هم در حَدِ حَبلُ الوَرید از شگفتی های زندگی من است ...




یا خیرَ حبیبَ و مَحبوب ... الهی و ربی ... انا مسکین ... انا ضیعیف ... انا طفلی صغیر ...
به چه زبونی بگم  :
 I need to YOU ... oh my GOD ... please attention to me now more than the past ... GOD ... I need YOU




التماس دعا

یاعلی

دعاگوی تک تک شما دوستان به طور ویژه و خاص هستم

آخه میگن دعای دوست در حق دوست مستجابه

حاجت ها از شما زبان میشوم برایتان

آخه میگن اگه با زبان من تو گناه نکردی پس دعای من در حق تو مستجاب ...

کرم خدا بیش از این حرف هاست ... بیش از آنچه در ذهن محدودم بگنجد

من یادم نبود جملش چی بود ... ببخشید ...  :)



     
 
جوان انقلابی :
 
سلام

به قول شما البت! :) هیچکس نتونسته زندگیش رو به خدا بفروشه!! جز یه نفر! و اونم امام حسین(علیه السلام) بود.

حالا به نظر شما آیا زندگیمون رو فروختیم به خدا؟
 
من :

سلام علیکم

البت همینه که شما فرمودین ... حرفتون حقــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نه !

برام جالب بود ... خیلی هم جالب ...

البت میتونیم سعی کنیم لااقل به دنیا نفروشیمش .... :)

تشکر از نظر نغزتون

 

شما بگو  (۵)

خبر نمیگیری ازم
مریض شدم
پاسخ:

       بمیره آبجی

چرا ؟ اتفاقا میخواستم صب بهت پیامک بدم

ولی این قد کار سرم ریخت فراموشم شد

:(

۰۲ شهریور ۹۲ ، ۱۷:۰۴ جوان انقلابی
سلام

به قول شما البت! :) هیچکس نتونسته زندگیش رو به خدا بفروشه!! جز یه نفر! و اونم امام حسین(علیه السلام) بود.

حالا به نظر شما آیا زندگیمون رو فروختیم به خدا؟
پاسخ:

       سلام علیکم

البت همینه که شما فرمودین ... حرفتون حقــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

نه !

برام جالب بود ... خیلی هم جالب ...

البت میتونیم سعی کنیم لااقل به دنیا نفروشیمش ....     :)

 

تشکر از نظر نغزتون 

 

حال روز این روزهای من :
از بالابلندی های آسمان اگر نگاه کنی می بینی که دنیا بالا و پایین زیاد دارد. زندگی هر کسی تفاوت دارد با دیگری. خواب و بیدار انسان ها یک جور نیست. یکی ستارگان بی شمار آسمان را می شمرد تا خوابش ببرد؛ من اما هر شب گناهان پر شمار خود را می شمارم تا خواب - غفلت - از سرم بپرد. آدم ها همه یکجور نیستند. یکی – مثل تو - حساب و کتابش آسمانی ست، و کسی هم – مثل من - حساب و کتابش با کرام الکاتبین است. آری، خود من! روح من محل اجتماع نقیضین است، نفس من نائب فاعل گناهان است، من مضاف تمام بدی ها هستم، خیال من پر از مراعات النظیرهای زشت‌کاری ست، زبان من لبریز از آرایه های بی ادبی ست.
منبع : دل آباد
 http://delabad.ir


پاسخ:

چه قدرزیبا بود ...

حقیقتی تلخ ...

همین طور من هم شب ها را با شمردن گناهان پر شمار خود و دانه های اشک حاصل از پشیمانی خود به خواب میرم

 

یاعلی

خدای یاس ها و اطلسی ها
مرا ببخش مدام در حال نبش قبر خاطرات کهنه و قدیمی هستم که هم خود را و هم دیگران را می آزارد،
مرا دریاب که محتاج دریای بی منتهای آرامشت هستم


پاسخ:
زیبا بود ... بسیار
مرا دریاب که محتاج دریای بی منتهای آرامشت هستم 

اِی خدا قربونت برم فدای محبتت ... آرامش میخواهم ... آرامش ...
سلام
ممنون از اظهار نظر خوبتون.
+ الان تازه چند سالیه که دست گذاشتن روی سنت های پادشاهای و میخوان دوباره برمون گردونن به اون زمان، شما ببینید اول میان از کوروش میگن، بعد میان ایشون با حضرت رسول مقایسه میکنن!!
حیف که به علت بی جنبه بودن برخی از مخاطبین نمی تونم بگم توی چه سایت ها و فروم هایی چه چیزایی دیدم، نظرسنجی میزارن بین مخاطبینشون که کوروش رو بیشتر دوست داری یا محمد!! اصن مخت سوت میکشه، رسول الله کجا و کوروش و مانی و ایکس و ایگرگ کجا. رحمة للعالمین کجا و قرار گرفتن نامش در کنار فلان فرمانده ی نظامی ایران باستان کجا.
متاسفانه ما هنوز فرق معصوم و با غیر معصوم تشخیص ندادیم، من حتی می بینم برخی حزب اللهی ها از اینکه انگ ضدیت با ایران باستان بهشون نخوره چنان با آب و تاب از جنابان کوروش و داریوش دم میزنن اما وقتی بهش بگی مثلا در مورد امام جواد ده دیقه صحبت کن یه دفعه لال مونی میگیره!!
+ بعضیامون این وسط داریم نقش بازی میکنیم، فکر کردیم جریان وحدت بین شیعه و سنی رو باید برای وحدت بین ایران باستان و اسلام هم پیاده بکنیم/
++ نمی گم تفرقه ایجاد بکنیم، اما باید واقع بین باشیم و بفهمیم دارن مارو با تبلیغاتشون و برنامه هاشون به کجا میبرن.
پاسخ:

سلام علیکم

خواهش میکنم ... ممنون از ممنونتون ...

+ خدا مرگم بده ! چه غلطا ! گریه مان در آمد ! خدا خفه کنه همه شون رو تک به تک ! اِی بدا به حال شان ... رسول مکرم اسلام  کجا و ... دهنم را باید آب کشید ... واقعا هم این کجا ، آن کجا ...

آقا هر که هرچی میخواد بگه ... هر چه قدر هم که این کوروش خوب ... من یکی متنفرم اَزش ... یکی از اساتید معارف مون میگفت کوروش همون ذوالقرنین هست آقا حالا ما هرچی ادله می آوردیم به قول مادر جانم مرغش فقط یه ناخن داشت ... میگفت نه کوروش منظور بوده ... گفتم شمای روحانی که این وبگی وای به حال ...

همین طوره من هم به این موضوع همین نگاه رو دارم ... یه دوستی داشتیم عاشق دین زرتشت بود و سنگ کوروش رو بیش از باباش به سینه میزد ... انگار که کی بوده ... بعدم به خاطر ماهواره که میبینه کلی شبه در مورد دین اسلام توی ذهنش ایجاد شده بود ... جالب تر اینکه بهش میگفتم فراماسون ها شیطان رو استغفر الله خداشون میدونن میگفت : نه اصلن اینجوری نیست ، رهبرشون که اینجوری نمیگفت ، چن بار توی فلان برنامه دعوتش کردن خودم همه حرفاش رو گوش کردم ... آقا حالا از ما انکار از اون اصرار ... به هرجهت ... این و میخواستم بگم ... بهش میگم این همه کتاب در مورد کوروش و زرتشت و ... خوندی یه بار یه کتاب گرفتی دستت در مورد دین خودت چیزی بخونی : در اومده میگه تو چی از زرتشت چیزی خوندی ، میگم من فرصتش رو نداشتم ، در اومده میگه منم همین جور  .... آخه یعنی چی ؟ مسلمان ؟ فرصت برای مطالعه در مورد دینش ؟ این قدر بد شبه داشت که من از صحبت هاش برداشت کردم نماز نمیخونه ... بعدا دیدم نه بابا نمازش رو میخونه ... حالا همینا شدن ...

 

+ والا ...

+ همین طوره ...

تشکر از اینکه پاسخ بنده رو این جا هم گذاشتید ...

یاعلی

شکرپاره

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">