متی ترانا و نراک

متی ترانا و نراک

رحلة العاشق الی المعشوق ...

پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر/ چون شیشه عطری که درش گم شده باشد...
-------------------------------------------------
سلام
حضورتون رو خوش آمد میگم
لطفا آقایون رعایت حدود رو هنگام کامنت گذاشتن داشته باشند! بهتر اینکه از افعال با صیغه جمع استفاده کنید!
برای توضیح بیشتربه لینک " خواهرانه برای برادران " مراجعه کنید!
-----------------------------------------------
نوشته‌های این‌جا صرفن دیدگاه نگارنده بوده و لزومن مورد تایید اسلام نیست!
--------------------------------------------------
هنگام نماز طواف کعبه هم تعطیل است!نبینم موقع نماز اینجا باشی! برو که خدا داره صدات میزنه!

پيام هاي کوتاه
بايگاني
آخرين نظرات
  • ۳ آذر ۰۳، ۲۳:۰۶ - ن. ..
    هوم

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خدا» ثبت شده است

" بسم الله الرحمن الرحیم "



 گاهی بعضی فکرها بی هوا می آیند و فکرت راخفه میکنند!

خدایا بی تو که باشم این خفه شدن ها بیشمار خواهند شد!


چشم و گوش بسته زندگی کردن همیشه هم خوب نیست

گاهی همین ها خفه ات میکنند!

بی هوا

:(

۱۴ نظر ۲۱ مهر ۹۲ ، ۰۱:۰۶

این متن کامنت دوستم هست

سلام. زیارت قبول. خوش بحالتون. خوش بحال دوستتون. برادر جدید مبارک. سفارش مارم به داداشتون بکنید. این روزا بیشتر از همیشه به دعا نیاز دارم ولی دلم نمیخاد به کسی التماس کنم دعام کنه. اصلا نمیخام کسی دعام کنه. اصلا دیگه نمیخام دعاهام مستجاب بشه. اصلا دیگه دعا نمیکنم...

گاهی حالم از زندگی نکبتی که برا خودم درست کردم بهم میخوره شاید هم زندگی که برام درست کردن...
نمیتونم وجود خدا رو انکار کنم چون با همه وجودم حس میکنم که هست ولی دیگه دلم نمیخاد دوستش داشته باشم اصلا دلم نمیخاد دوستم داشته باشه!!!
پلک شیشه ای عزیزم...دوستی که با ندیدن عاشقت شدم. البته عاشق نوشته هات! توروخدایی که قبولش داری فقط برای آخرین بار دعام کن. این آخرین تلاش منه.
باهام حرف بزن وگرنه از درد تنهایی میمیرم. من تنهام... همیشه تنها بودم. میتونستم دل خوش به "مادر" باشم ولی از سایه مهربونش محرومم. خیلی ازش دورم. گاهی حس میکنم که اول مجازات شدم بعد آلوده به گناه.
این روزا با نوشتن حرفایی که توی دلم بوده فهمیدم چقدر داغونم. اصلا دیگه میخام بیخیال پاکی بشم. میخام اینقدر گناه کنم که دیگه هیچکس منو نشناسه. البته حالا هم کسی من واقعیم رو نمیشناسه ولی دیگه میخام صورتکم رو بردارم و ذات پلید و گنهکارم رو آشکار کنم. برای همه اونایی که دینشون رو از من گرفتن نگرانم که چه به سر دینشون میاد!
ببخشید پرحرفی کردم. فقط چون به دوستتون حسودیم شد ناراحتیمو اینطوری نشون دادم.آخه ناسلامتی یه عمره دنبال شهدا میدویم ولی حتی یه بارهم حتی راه رو نشونم ندادن چه برسه به اینکه خودشونو نشون بدن!!!
اینم بگم منم یه دوست شهید دارم ولی فعلا باهاش قهرم...شایدم اون باهام قهره...
تهش اینکه التماست نمیکنم ولی اگه خاستی دعام کنی مانعت نمیشم...
:(((
۶ نظر ۰۸ مهر ۹۲ ، ۱۱:۲۲

" خدای من بایادت آغاز کردم ... بسم الله الرحمن الرحیم "




این از فانتزی های من میباشد ...
خواهرم که کوچیک بود ... یه چیزی توی همین مایه ها دوستش داشتم ...
۴ نظر ۰۲ شهریور ۹۲ ، ۲۰:۴۸


" به نام خدا "




عطر حضورت در زندگیم حس می شود ...
زیبایی حضورت نیز ... کلن خدایا رد پای حضورت توی زندگیم حک شده ... چه جورم ... بوسه برقدمت ...
سلام :)

۵ نظر ۰۱ شهریور ۹۲ ، ۱۹:۵۵

" یا الله "

 

لحظه گذرِ یادِ تو از خاطرم بالبخندی برچهره ام هویدا میشود    لبخند

بنشین به تماشا و ببین این دل از شوقِ یادِ تو چگونه بی پروا میشود  

پلک نوشت

     برای مامان    

۱۵ نظر ۳۰ مرداد ۹۲ ، ۰۰:۳۰

" هوالعشق "




محبت اکلیلیت زندگیم رو برق انداخت خدای من ... :)

سلام :)
۳۶ نظر ۲۴ مرداد ۹۲ ، ۰۲:۴۱
" یا الله "




الهی العفو

۱۱ نظر ۱۷ مرداد ۹۲ ، ۰۳:۱۲

" یاهو "



سلام :)


۵ نظر ۱۳ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۴۳

" اِلهی و ربّی "    




۸ نظر ۰۶ مرداد ۹۲ ، ۱۱:۴۹

" یا الله "


امتناع میکنم از خوردن کلماتی که تو را از من دور میکند 

و مرا از خودم ... 


۵ نظر ۰۵ مرداد ۹۲ ، ۱۰:۴۵