متی ترانا و نراک

متی ترانا و نراک

رحلة العاشق الی المعشوق ...

پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر/ چون شیشه عطری که درش گم شده باشد...
-------------------------------------------------
سلام
حضورتون رو خوش آمد میگم
لطفا آقایون رعایت حدود رو هنگام کامنت گذاشتن داشته باشند! بهتر اینکه از افعال با صیغه جمع استفاده کنید!
برای توضیح بیشتربه لینک " خواهرانه برای برادران " مراجعه کنید!
-----------------------------------------------
نوشته‌های این‌جا صرفن دیدگاه نگارنده بوده و لزومن مورد تایید اسلام نیست!
--------------------------------------------------
هنگام نماز طواف کعبه هم تعطیل است!نبینم موقع نماز اینجا باشی! برو که خدا داره صدات میزنه!

پيام هاي کوتاه
بايگاني
آخرين نظرات

۴۶ مطلب با موضوع «سبک زندگی» ثبت شده است

" بسم الله الرحمن الرحیم "

سلام

ی موقعی از تابستون بود البته تاریخ و زمان دقیقش خاطرم نیست! پنج روز بود به علّت تلپ شدن پای سیستم کلن نخوابیده بودم(شایدم فقط یک یا دوساعت توی کل این 5 روز) خلاصه از همون وقتا بود که این جغد بودنمون شروع شد! ماه رمضون البته ی خرده بهتر شد به لطف شرایط و فضای حاکم! تا این تاریخ بالاخره 9/10 متوقف شد! بازه خوابم شده بود 20 یا 23 تا 4 یا5! کلی صفا کردیم با اون حالت! بعداً طبق جریانات روزگار و امتحانات باز به هم ریخت که تا همین دیشب نیت کردیم باز به موقع بخوابیم و یه پست بزنم بابت اینکه بازم یه کارگروهی رو شروع کنیم! آخه توی کارای دسته جمعی آدم انرژی میگیره!

حالا اون سری از جناب آقای دکتر "کرد افشاری " اگر اشتباه نکنم توی برنامه طب سنتی شبکه قرآن فرمودن تا 11:30 دیگه نهایتاً حتماً بخوابید! حالا میگم این سری برای اینکه عملی تر بشه ساعت 10:30 نیت خواب کنیم (نه اینکه از 10:30 برید توی رخت خواب تازه 11 بخوابیدها) همه کارهامون رو تا 11:30 جمع کنیم بعدم سر اون موقع خواب! البته کسی زودتر خوابید چه بهتر امّا دیگه دیرتر نشه! این بارم بگم هرکسی دوست داشت باهامون همراه بشه!

بااینکه از موش بدم میاد ولی این همستر خیلی نازه :)

 

 

این ها هم

در پی این پست +

۲۹ نظر ۰۹ بهمن ۹۲ ، ۲۲:۲۲

سلام :)

وقتی که دشمن ما برای پیش برد اهداف شومش این قدر دقیق برنامه ریزی می کنه و توی حساب کتاب هاش فکر کوچکترین مسائل رو میکنه به طوری که هیچ چیز از قلم نیوفته نحوه برنامه ریزی و عملکرد ما نشون دهنده نگاه ساده انگارانه  مون به این قضیه است!
وقتی قراره از نظر فکری ، ذهنی و روحی یک عدّه رو تغذیه کنیم و روشون تاثیر گذار باشیم نباید از پرداختن به بُعد سلامت جسمانی و تغذیه جسم شون غافل باشیم! همه مون زیادشنیدیم یک روح و فکر سالم برای یه بدن سالمِ!
الان همه حرف ها پیرامون موضوع سبک زندگی ایرانی اسلامی مون هست که ازمون گرفته شده و همچنان با شیب تندی در حال (منظور اون بخش ایرانی بودنِ که با اسلام مغایرتی نداره، یعنی با اسلام قابل جمع شدن هست) از دست دادنش هستیم!
این همه داد می زنیم که وای اندیشه غرب عوضی باعث شده مصرف گرا بشیم!امّا مثلا موقع غذا دادن که میشه میاییم از ظروف یکبار مصرف از قاشق گرفته تا سفره و لیوان استفاده میکنیم! حالا ای کاش که فقط مصرف گرایی حساب میشد از یه طرف دیگه که بخواهیم حساب کنیم باعث هزارتا بیماری (سرطان و ...) میشه! باعث نابودی طبیعت میشه!
حداقل اگه آدمش نیستیم که توی زندگی روتین روزمره خودمون به سبک زندگی اسلامی تا اونجایی که ازمون برمیاد پایبند باشیم سعی کنیم توی یه دوره آموزشی یا تشکیلاتی که حلق مون رو برای القای ضرورت تفکر  پایه ریزی تمدن اسلامی پاره میکنیم برای یک هفته هم شده ادای سبک زندگی اسلامی رو در بیاریم تا اون هایی که قراره روشون اثر گذار باشیم یه تکونی بخورند!
چرا برای تغذیه فکری روحی اعضاءمون با هزارتا استاد و محقق حرف میزنیم امّا برای سبک زندگی جاری بر تشکیلات سراغ حداقل یه استاد و یه پزشک طب سنتی نمیریم!(البته سبک زندگی توی تغذیه که خلاصه نمی شه ولی حالا فعلن منظورم این بخشش هست) چرا؟؟؟! چرا وقتی بحث تغذیه میشه و کسی چنین دغدغه ای داره فکر میکنیم سطح فکری اش پائین و ...! مثل وقتی که دانشجوها برای تغذیه شون توی دانشگاه دست به اعتراض زدند بعد جناب رئیس محترم فرمودند چه قدر سطح دغدغه هاتون رو تنزل دادید! آخه چرا هیچ کس توجه نمیکنه؟؟؟؟!
وقتی تغذیه می تونه روی روح و بنیاد فکری فرد اثربگذارد و حتّی باعث سستی یا ایجاد انگیزش درونی اش بشه خیلی کوتاهی کردیم اگر از این موقعیت و از این بُعد در جهت اثرگذاری هرچه بیشتر و بهتر حرف حقّ مون و پیشبرد اهداف آموزشی مون استفاده نکنیم!

*م.ح :

+ توی بحث تشکیلات انجام کار فردی ارزشی نداره! منظور اینکه اگر خواستیم یه تصمیمی بگیریم و فقط حال حاضر رو در نظر گرفتیم و سلایق شخصی رو درش وارد کردیم و تنها از دریچه نگاه خودمون بهش پرداختیم کارمون نه تنها نتیجه ای در جهت پیشبرد اهداف نداره بلکه  یه وصله ناجور میشه!

+ خیلی زشته و دور از ادب که وقتی کسی مخالف ماست،خودمون رو به مظلومیت بزنیم و جلوی دیگران کولی بازی دربیاریم تا حرفمون به کرسی بشینه و فرد مخالف رو با نهایت بی اخلاقی سکّه یه پول بکنیم مخصوصا وقتی که اون فرد جایگاه ولایی برمون داشته باشه!!

*مخاطب حقیقی

 

 

 

 

 

 

 

وَاِلی اللهِ تُرجَعُ الاُمور ...

۳۲ نظر ۳۰ دی ۹۲ ، ۱۵:۰۷
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۸ آذر ۹۲ ، ۱۴:۴۷

" بسم الله الرحمن الرحیم "


السلام علیک یااباعبدالله الحسین علیه السلام 

السلام علیک یا ثارالله


سلام 

هدف از گذاشتن این عکس : نامعلوم :*)

شب پیش از 13 آبان بود! داخل خوابگاه برای بروبچ برنامه داشتیم! منم از والدینم اجازه گرفتم موندم! فضای حاکم برخوابگاه و سالن هاش غمناک بود! حس غربت عجیبی داشت! یاد زندان میافتادم! هزار بار خدارو شکر کردم بابت اینکه همین جا زیر سرخونوادم میرم دانشگاه! بعد از اینکه نقد فیلم آرگو تموم شد و فیلم های مصاحبه پارسال توی لانه جاسوسی رو دیدیم، بروبچ مشغول بحث شدند بچه ها یه سری سوال توی ذهن شون بود که به لطف "ز" و " ز" و "ص" پاسخ داده شد!

از طرف حمایت کنندگان نظریه ازدیاد

نسل به منظور افزایش انگیزه برای

فرزند پروری بیشتر   :*)

بعد برنامه وقتی همه رفتن ما موندیم و دوسه تا دیگه بچه ها! من و "ص" اصفهانی بودیم و اون چند تای دیگه خوابگاهی بودن!سرتون رو درد نیارم داشتیم بحث میکردیم سر سبک زندگی و این که چه قدر حرف میزنیم و چه قدر عمل میکنیم که بحث رسید به ازدواج! توی اون جمع دو نفرمتاهل بودن و بقیه مجرد! "ز" گفت : یه روزی بود استادمون سرکلاس داشت در مورد اینکه اگه یه روزی یه نفری اومد براتون که شغل ثابت نداشت و سربازی نرفته بود و خونه مستقل نداشت و ماشین نداشت و از این صوبتا بحث میکرد! من خودم از اولین نفراتی بودم که به حرفاشون خندیدم و گفتم مگه میشه، چه حرفا! امّا الان ... وقتی قرار شد که ازدواج کنم اوضاع عوض شد و دیدم تا اون موقع نسبت به این مسائل تغییر کرده بود!**

خلاصه اینکه داشتیم سرهمین موضوع بحث می کردیم!کی گفته باید پسرسربازی رفته باشه حتمن؟ کی گفته باید حتما شغل ثابت و مشخص داشته باشه؟ کی گفته باید یه خونه داشته باشه؟ کی گفته باید فلان مدرک رو داشته باشه؟ آخه کی گفته؟ 

مگه این والدین الان قبلا خودشون همه چی تموم بودن! خونه داشتن! سرکار درست درمون میرفتن! با جیب پرپول میرفتن خواستگاری! 

یکی از دخترا دراومد گفت : نمیشه که باید سربازیش رو رفته باشه! تازه بعد این همه بخواد بعد ازدواجش بره سربازی که دیگه چی میشه! شغل هم باید حداقل یه چیزی مشخص داشته باشه! 

+ اصلا حس نوشتنم نمیاد. ادامه داشت ...

+ خیلی وقت بود میخواستم این رو بنویسم نمیشد!

+ نمیدونم چرامن هر وقت میشینم کنار یکی تهش حرفا به همین چیزا ختم میشه!!

+ اصلا از فضای خوابگاه خوشم نمیاد ولی تجربه خوبی بود!!

+ وقتی توی سالن خوابگاه راه میرفتم حس راه رفتن توی رخت کَنِ یه ورزشگاه بهم دست داد! نمیدونم چرا مردم بلد نیستن مثل بچه آدم لباس بپوشن! ;|

همینه دیگه پس فردا چاره بچه رو

نمیکنی بش بگی این و بپوش

اون و نپوش :*)


+ آبجی خانومایی که اینجا هستین خداییش چندتا غذا بلدید درست کنید؟!

چه قدر مهارت های خانه داری و از این قبیل دارید؟! 

التماس دعا

وَاِلی اللهِ تُرجَعُ الاُمور ...

۲۶ نظر ۱۵ آذر ۹۲ ، ۰۹:۳۵

" بسم الله نور "

سلام

 به این میگن نردبون ترقّی

(پاهای تُپُلِش)

۵۷ نظر ۱۰ آذر ۹۲ ، ۲۱:۰۰

" بسم الله الرحمن الرحیم "

سلام :|)

این قد ایده تل انبار شده توی ذهنم که نمیدونم کدومش رو بنویسم! من همین طور توی خیابون را میرم ایده میجورم! هی با خودم مطلب مینویسم تو ذهنم!

یه چن تا سوال اساسی دارم ازتون!!

1) توی چه ساعاتی می خوابید؟! (ذکر دقیق ساعت)(ملاک اکثر اوقات)

2) چه قدر به فست فود علاقه دارید؟! هر چند وقت یه بار فست فود میخورید؟! بیشتر چی میخورید؟!

3) جسارتا ساعت مطالعه تون چه قدرِ؟! (اگه حسابش دستتون هست) چندتا کتاب متوسط توی چند وقت میخونید؟!

4) چه قدر اهل ورزش هستید؟!(علاقه رو نمیگم منظور اینه که چه قدر وقت صرف ورزش کردن میکنید) چه ورزشی؟!

وَاِلیَ اللهِ تُرجَعُ الاُمور ...

۳۲ نظر ۰۷ آذر ۹۲ ، ۱۰:۳۲