متی ترانا و نراک

متی ترانا و نراک

رحلة العاشق الی المعشوق ...

پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر/ چون شیشه عطری که درش گم شده باشد...
-------------------------------------------------
سلام
حضورتون رو خوش آمد میگم
لطفا آقایون رعایت حدود رو هنگام کامنت گذاشتن داشته باشند! بهتر اینکه از افعال با صیغه جمع استفاده کنید!
برای توضیح بیشتربه لینک " خواهرانه برای برادران " مراجعه کنید!
-----------------------------------------------
نوشته‌های این‌جا صرفن دیدگاه نگارنده بوده و لزومن مورد تایید اسلام نیست!
--------------------------------------------------
هنگام نماز طواف کعبه هم تعطیل است!نبینم موقع نماز اینجا باشی! برو که خدا داره صدات میزنه!

پيام هاي کوتاه
بايگاني
آخرين نظرات
  • ۳ آذر ۰۳، ۲۳:۰۶ - ن. ..
    هوم

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سبک زندگی» ثبت شده است

« بسم الله الرحمن الرحیم »

از سبک زندگی نوشتم، از غذا خوردن ; درست غذا خوردن ... 

+ حقیقت وجودی ما بعد روحانی ماست. اگر درست بنده ای باشیم و بر محور توحید و اطاعت خداوند زندگی کنیم روح ست که بر جسم غلبه می کند و در قفس تنگ تن محبوس نمی شود. آن وقت است که تویِ حقیقی فرمان بر از نفس ات نخواهد بود و برای خودش فرمان روایی می کند. که اگر چنین شود و روح بر جسم بی جان غلبه کرد آن وقت فرقی نمی کند که چه قدر ضعف جسمی داشته باشی، مطیع خواهی بود و پر از حال برای بندگی او! نه مثل حال امروز ما که با یک افت آهن یا سقوط فشار جان از کف داده و از خود بی خود شویم و روح جد و آباء مان جلوی چشممان ظاهر شود. آن وقت است که اگر مثل حالای من یک پرس خورشت سبزی خوردید چنان سست و بی رمق نمی شوید و اگر با یک خیار سردی تان شد و با یک کشمش گرمی کردید حال و عبادت تان دگرگون نخواهد شد ...

داشتم به این فکر می کردم که اگر درست آدم بودم تا انسان شوم آن وقت به این خورد و خوراک های درست احتیاجی بود ؟! آن وقت من می گفتم تغذیه بر روح روان و کل وجودت موثر است ؟! آن وقت به این جنگولک بازی های تغذیه ای باز هم نیاز بود؟! آن وقت من از عسل باز کهیر می زدم و از خورد یک برگ کاهو تمام روز بی هوش می شدم ؟! 

و الی الله ترجعُ الامور ...

۸ نظر ۰۸ بهمن ۹۳ ، ۲۳:۱۴

" بسم الله الرحمن الرحیم "

کار هر روزه مون شده رفت و آمد با اتوبوس! حالا فرقی نداره مقصد کجا باشه و اتوبوس نوعش چی باشه! ولی بین همه این اصفهان گردی های با اتوبوس ی چیزایی برام خیلی جالب! یعنی اینکه ی کشف های جالبی کردم حالا ن اینکه ماهیت خود اون کشف خوشگل باشه ها ،نه! تا حالا به این فکر کردید؟! به نظرتون ضریب تنهایی دوستی مردم جامعه چه جوریاس؟! بین گروه ها و اجتماعات مختلفی که توی جامعه هستند؟! مثلاً بین مردم عامه کوچه و بازار ؟! بین دانشجویان یک دانشگاه دولتی بزرگ؟! بین دانشجویان دانشگاه آزاد؟! بین دانشجویان دانشگاه پیام نور ؟! بین جمعیت فرهیختگان ؟! بین بچّه هیئتی ها؟! بین ... ؟!

هرکسی بنا به اقتضای محیطی که توش زندگی میکنه با افراد مختلفی سر و کار داره! من سفرهای درون شهریم با اتوبوس یا به ندرت با تاکسی هست! 

هرموقع که توی اتوبوس باشم سعی میکنم بعضی از رفتارهای ریز افراد رو تا جایی که کسی متوجه نشه دقّت بکنم! رفتارهای شخصی رو نمیگم بیشتر منظورم رفتاری هست که افراد در برخورد با دیگران از خودشون بروز میدن! توی اتوبوس های سطح شهر همه آدمای اتوبوس از سر تا پات رو برانداز میکنن و توی چهره ات دقیق میشن! حداقل اگر تابلو این کار رو نکنن زیر زیرکی به هدف شون میرسن! دیگه اینکه وقتی کسی وارد اتوبوس میشه احتمالش زیاد هست که صندلی رو برای نشستن انتخاب بکنه که فرد دیگری هم روی صندلی کناری آن نشسته!  امّا توی اتوبوس دانشگاه ...

کسی سعی نمیکنه براندازت کنه و هرکسی ب کار خودش مشغول هست!! دیگه اینکه وقتی دانشجوها وارد اتوبوس میشن برای نشستن صندلی هایی رو انتخاب میکنن که کسی کنار دستشون ننشسته باشه! تکیه به پنجره فرورفتن توی تنهایی خودشون! گاهی این موضوع با چاشنی هندزفیری توی گوششون ، خیلی بیشتر هم حس میشه! زیاد اتفاق افتاده که حتّی خودم هم به دوستم سلامی بکنم و به راحتی از کنارش بگذرم و ی گوشه دنج رو برای نشستم انتخاب بکنم! یا اینکه کنار هم نشستیم ولی هرکسی غرق درون خودش شده!

البته اگر از اون جمع های شلوغ و پر انرژی صفری ها توی سرویس صرف نظر کنیم اغلب این اتفاق رو به کرّات میبینم! به نظر شما توی محیط هایی که شما حضور دارید این ضریب تنهایی دوستی به چه صورت هست؟! اصلاً وجود چنین چیزی رو قبول دارید؟! اگر به وجودش قائل هستید به نظرتون علّتش چیه؟!

پ.ن : دلتنگ دلتنگ خوبان و جاهای خوب هستم ... (+) (+) (+

پ.ن : دست من و دامان تو ... درد من و درمان تو ... چشم من و احسان تو ... (+)

وَ اِلی اللهِ تُرجَعُ الاُمور ...

۲۳ نظر ۲۱ خرداد ۹۳ ، ۱۸:۲۵

" بسم الله الرحمن الرحیم "

سلام

یه خبری که امروز میتونست خیلی برام مایه خرسندی باشه همین بود که " ب " و اون نفر دوم شال آبی بخر باهم زوج شدن!! الان دیگه اون شال آبی مال خودِ خودش شد! خیلی خوبه که عاقبت شون به خیر شد ... مربوط به این پست **

 

+ قرار بود استاد سوالی جهت پژوهش و بحث کلاسی مطرح کنند! یه مقدمه ای گفتند شامل موارد زیر :

کشاورزی و تولید در شرایط حاضر با محدودیت های زیادی مواجه شده است

1) افزایش جمعیت (با ترس فراوان فرمودن : « در مدت 30 سال 2 برابر افزایش یافته!!!» )

2) تنش های محیطی ( آلودگی هوا ، خشکی ، شوری و ...)

3) بازار سرمایه و سرمایه گذاری

4) فرهنگ مصرف

 

و شروع کردن یه مختصری راجع به این چهار مورد توضیح دادند!

که باتوجه به این افزایش جمعیت و افزایش مصرف اوضاع خیلی بحرانی شده! شاید الان با مشکل جدی مواجه نباشیم امّا طی سالیان بعد دچار مشکلات شدیدی خواهیم شد! نه ما بلکه کل جهان! و خلاصه توضیحات مفصل این مدلی زیاد بود!

تنش های محیطی و این ها هم که نقلش نگفتنیه به همین ... اکتفا میکنم!

توی بخش سوم هم که افتضاحه اوضاع! داشتند پیرامون مسئله احتکار و گرانی صحبت میکردن! « باتوجه به اینکه توی زمان های خاصی مردم ذائقه شون میره سمت مواد غذایی خاصی ، افراد سود جو هم بهره میبرند از این فرصت و هرچه میخواهند به بار میارند! از این بخش میشود مثال های مختلف و تاسف باری را ذکر کرد ، نظیر : احتکار پرتقال و یا میوه های از این دست و سپس گندیدن و فساد آن ها در انبارها! از این مورد اگر بخواهم اشاره ای بکنم همین بس که این مقدار میوه ها به حدی میرسد که اگر سالم بمانند میتوان توسط آن ها شکم مردم یک کشور رو سیر کرد! یعنی در این حد!! یه مثال دیگه احتکار پسته و آوردن آن ها به بازار در هنگام شب عید! پسته هایی که میزان آفلاتوکسین شون به حد وحشتناکی در نتیجه داخل انبار بودنشون بالا رفته در حد 255 ppm سرطان خالص میدن مردم نوش جون کنن شب عید!! یک مثال دیگری هم بود که الان خاطرم نیست!(منظورم من نویسنده بود)» و هزارتا کوفت و زهر مار دیگه که میشه به این بخش ربطش داد!

مورد آخر فرهنگ مصرف : مردم الان توقع شون بالا رفته! اگه پرتقال تامسون نباشه بخورن نمیشه! یا مثلا براشون عجیبه موز برای خوردن نداشته باشند! از بابت واردات بعضی از این ها چه قدر باید هزینه کرد! همین ذائقه ها باز باعث افزایش سود جویی توسط افراد میشه! مثالی که برای مورد بازار یادم رفت این بود که ی موضوعی مطرح شده بود که مردم چون خیلی مشتاق خوردن برنج هستن و ... ی عده آدم خدا نشناس اومده بودند برنج های هندی پاکستانی آلوده به نیکل رو وارد کرده بودن و داخل کیسه های برنج محلی و داخلی قاطی زده بودند و به خورد مردم داده بودند! (البته این ی مورد رو هم خود استاد هنوز شک داشتند!)

این قدر سبک غذایی مون لعنتی شده که اگه برنج بی خاصیت توی ی وعده غذایی مون نباشه فک میکنیم زمین به آسمون میاد! یا مثلا اگر توی فلان فصل فلان میوه خاک برسری نباشه ما حس جهان سومی بهمون دست میده یا مثلا حس اینکه الان ته دنیاییم و هیچ امکاناتی بهمون نمیرسه یا مثلا ما مگه میمیریم اگه فلان ماده غذایی رو خارج فصل خودش نخوریم! اینا همش میره به سمت مصرف گرایی بیشتر و البته واردات که هزینه های زیادی وارد میکنه! خوب بجای خیلی چیزا میشه هزینه ها صرف موادی بشه که ضروری تر هستند! تازه توی طب اسلامی میگه خوردن میوه های هر فصل توی همون فصل خوبه! مثلا خوردن هندونه شب یلدا موجب مرضِ! چون هندونه طبعش سرده و زمستونم سرده خلاصه زمینه ایجاد بیماری ها رو فراهم میکنه! و ...

به استاد میگم خوب استاد گرامی شما به نظرتون از بین این هایی که فرمودین کدوم یکیش واقعا مشکل زا شده!

به نظر فرهنگ و بازار سرمایه است که مشکل اصلی ماست نه افزایش جمعیت! توی خانواده هایی که تعداد بچه ها بیشتره توقعات کمتره!

ی دفعه آه از نهاد همه بلند شد که نه و همه همراه استاد شدند!

استاد فرمودن : « به نظر من اون خانواده های شلوغ چشم و هم چشمی توشون خیلی زیاده ، در صورتی که خانواده های خلوت و کم جمعیت این مدلی نیستند!»

خلاصه کلی کش مکش پیدا کردیم با استاد تا اینکه گفتم حالا بزارم برای بعد *

آخر سر استاد در اومدن گفتن : « میدونید دنیا مثلاً ژاپن داره روی تکنولوژی میچرخه ولی ما میخواهیم کشور روی نیروی انسانی بچرخه.» تازه فهمیدم اگه ی خرده بیشتر تلاش کنم میتونم کل کلاس + استاد رو شاید مجاب کنم ! آخه حس میکنم اصلاً حرفای این بخششون مایه نداشت! اصلاً !

 

 

وَ اِلی اللهِ تُرجَعُ الاُمور ...


* خواستم بحث و کش دارتر کنم دیدم بچه ها دارن مثل گندم بو داده بهم نگاه میکنن! گفتم بعد کلاس حسابم رو میرسن آخه سرویس های برگشت به خونه داشتن میرفتن! :)

۲۱ نظر ۱۳ بهمن ۹۲ ، ۲۲:۵۵

سلام :)

وقتی که دشمن ما برای پیش برد اهداف شومش این قدر دقیق برنامه ریزی می کنه و توی حساب کتاب هاش فکر کوچکترین مسائل رو میکنه به طوری که هیچ چیز از قلم نیوفته نحوه برنامه ریزی و عملکرد ما نشون دهنده نگاه ساده انگارانه  مون به این قضیه است!
وقتی قراره از نظر فکری ، ذهنی و روحی یک عدّه رو تغذیه کنیم و روشون تاثیر گذار باشیم نباید از پرداختن به بُعد سلامت جسمانی و تغذیه جسم شون غافل باشیم! همه مون زیادشنیدیم یک روح و فکر سالم برای یه بدن سالمِ!
الان همه حرف ها پیرامون موضوع سبک زندگی ایرانی اسلامی مون هست که ازمون گرفته شده و همچنان با شیب تندی در حال (منظور اون بخش ایرانی بودنِ که با اسلام مغایرتی نداره، یعنی با اسلام قابل جمع شدن هست) از دست دادنش هستیم!
این همه داد می زنیم که وای اندیشه غرب عوضی باعث شده مصرف گرا بشیم!امّا مثلا موقع غذا دادن که میشه میاییم از ظروف یکبار مصرف از قاشق گرفته تا سفره و لیوان استفاده میکنیم! حالا ای کاش که فقط مصرف گرایی حساب میشد از یه طرف دیگه که بخواهیم حساب کنیم باعث هزارتا بیماری (سرطان و ...) میشه! باعث نابودی طبیعت میشه!
حداقل اگه آدمش نیستیم که توی زندگی روتین روزمره خودمون به سبک زندگی اسلامی تا اونجایی که ازمون برمیاد پایبند باشیم سعی کنیم توی یه دوره آموزشی یا تشکیلاتی که حلق مون رو برای القای ضرورت تفکر  پایه ریزی تمدن اسلامی پاره میکنیم برای یک هفته هم شده ادای سبک زندگی اسلامی رو در بیاریم تا اون هایی که قراره روشون اثر گذار باشیم یه تکونی بخورند!
چرا برای تغذیه فکری روحی اعضاءمون با هزارتا استاد و محقق حرف میزنیم امّا برای سبک زندگی جاری بر تشکیلات سراغ حداقل یه استاد و یه پزشک طب سنتی نمیریم!(البته سبک زندگی توی تغذیه که خلاصه نمی شه ولی حالا فعلن منظورم این بخشش هست) چرا؟؟؟! چرا وقتی بحث تغذیه میشه و کسی چنین دغدغه ای داره فکر میکنیم سطح فکری اش پائین و ...! مثل وقتی که دانشجوها برای تغذیه شون توی دانشگاه دست به اعتراض زدند بعد جناب رئیس محترم فرمودند چه قدر سطح دغدغه هاتون رو تنزل دادید! آخه چرا هیچ کس توجه نمیکنه؟؟؟؟!
وقتی تغذیه می تونه روی روح و بنیاد فکری فرد اثربگذارد و حتّی باعث سستی یا ایجاد انگیزش درونی اش بشه خیلی کوتاهی کردیم اگر از این موقعیت و از این بُعد در جهت اثرگذاری هرچه بیشتر و بهتر حرف حقّ مون و پیشبرد اهداف آموزشی مون استفاده نکنیم!

*م.ح :

+ توی بحث تشکیلات انجام کار فردی ارزشی نداره! منظور اینکه اگر خواستیم یه تصمیمی بگیریم و فقط حال حاضر رو در نظر گرفتیم و سلایق شخصی رو درش وارد کردیم و تنها از دریچه نگاه خودمون بهش پرداختیم کارمون نه تنها نتیجه ای در جهت پیشبرد اهداف نداره بلکه  یه وصله ناجور میشه!

+ خیلی زشته و دور از ادب که وقتی کسی مخالف ماست،خودمون رو به مظلومیت بزنیم و جلوی دیگران کولی بازی دربیاریم تا حرفمون به کرسی بشینه و فرد مخالف رو با نهایت بی اخلاقی سکّه یه پول بکنیم مخصوصا وقتی که اون فرد جایگاه ولایی برمون داشته باشه!!

*مخاطب حقیقی

 

 

 

 

 

 

 

وَاِلی اللهِ تُرجَعُ الاُمور ...

۳۲ نظر ۳۰ دی ۹۲ ، ۱۵:۰۷

" بسم الله الرحمن الرحیم "

سلام :|)

این قد ایده تل انبار شده توی ذهنم که نمیدونم کدومش رو بنویسم! من همین طور توی خیابون را میرم ایده میجورم! هی با خودم مطلب مینویسم تو ذهنم!

یه چن تا سوال اساسی دارم ازتون!!

1) توی چه ساعاتی می خوابید؟! (ذکر دقیق ساعت)(ملاک اکثر اوقات)

2) چه قدر به فست فود علاقه دارید؟! هر چند وقت یه بار فست فود میخورید؟! بیشتر چی میخورید؟!

3) جسارتا ساعت مطالعه تون چه قدرِ؟! (اگه حسابش دستتون هست) چندتا کتاب متوسط توی چند وقت میخونید؟!

4) چه قدر اهل ورزش هستید؟!(علاقه رو نمیگم منظور اینه که چه قدر وقت صرف ورزش کردن میکنید) چه ورزشی؟!

وَاِلیَ اللهِ تُرجَعُ الاُمور ...

۳۲ نظر ۰۷ آذر ۹۲ ، ۱۰:۳۲