کبکم قناری میخونه / فک کنم خَر شده :)
" بسم الله الرحمن الرحیم "
سلام
یه خبری که امروز میتونست خیلی برام مایه خرسندی باشه همین بود که " ب " و اون نفر دوم شال آبی بخر باهم زوج شدن!! الان دیگه اون شال آبی مال خودِ خودش شد! خیلی خوبه که عاقبت شون به خیر شد ... مربوط به این پست **
+ قرار بود استاد سوالی جهت پژوهش و بحث کلاسی مطرح کنند! یه مقدمه ای گفتند شامل موارد زیر :
کشاورزی و تولید در شرایط حاضر با محدودیت های زیادی مواجه شده است
1) افزایش جمعیت (با ترس فراوان فرمودن : « در مدت 30 سال 2 برابر افزایش یافته!!!» )
2) تنش های محیطی ( آلودگی هوا ، خشکی ، شوری و ...)
3) بازار سرمایه و سرمایه گذاری
4) فرهنگ مصرف
و شروع کردن یه مختصری راجع به این چهار مورد توضیح دادند!
که باتوجه به این افزایش جمعیت و افزایش مصرف اوضاع خیلی بحرانی شده! شاید الان با مشکل جدی مواجه نباشیم امّا طی سالیان بعد دچار مشکلات شدیدی خواهیم شد! نه ما بلکه کل جهان! و خلاصه توضیحات مفصل این مدلی زیاد بود!
تنش های محیطی و این ها هم که نقلش نگفتنیه به همین ... اکتفا میکنم!
توی بخش سوم هم که افتضاحه اوضاع! داشتند پیرامون مسئله احتکار و گرانی صحبت میکردن! « باتوجه به اینکه توی زمان های خاصی مردم ذائقه شون میره سمت مواد غذایی خاصی ، افراد سود جو هم بهره میبرند از این فرصت و هرچه میخواهند به بار میارند! از این بخش میشود مثال های مختلف و تاسف باری را ذکر کرد ، نظیر : احتکار پرتقال و یا میوه های از این دست و سپس گندیدن و فساد آن ها در انبارها! از این مورد اگر بخواهم اشاره ای بکنم همین بس که این مقدار میوه ها به حدی میرسد که اگر سالم بمانند میتوان توسط آن ها شکم مردم یک کشور رو سیر کرد! یعنی در این حد!! یه مثال دیگه احتکار پسته و آوردن آن ها به بازار در هنگام شب عید! پسته هایی که میزان آفلاتوکسین شون به حد وحشتناکی در نتیجه داخل انبار بودنشون بالا رفته در حد 255 ppm سرطان خالص میدن مردم نوش جون کنن شب عید!! یک مثال دیگری هم بود که الان خاطرم نیست!(منظورم من نویسنده بود)» و هزارتا کوفت و زهر مار دیگه که میشه به این بخش ربطش داد!
مورد آخر فرهنگ مصرف : مردم الان توقع شون بالا رفته! اگه پرتقال تامسون نباشه بخورن نمیشه! یا مثلا براشون عجیبه موز برای خوردن نداشته باشند! از بابت واردات بعضی از این ها چه قدر باید هزینه کرد! همین ذائقه ها باز باعث افزایش سود جویی توسط افراد میشه! مثالی که برای مورد بازار یادم رفت این بود که ی موضوعی مطرح شده بود که مردم چون خیلی مشتاق خوردن برنج هستن و ... ی عده آدم خدا نشناس اومده بودند برنج های هندی پاکستانی آلوده به نیکل رو وارد کرده بودن و داخل کیسه های برنج محلی و داخلی قاطی زده بودند و به خورد مردم داده بودند! (البته این ی مورد رو هم خود استاد هنوز شک داشتند!)
این قدر سبک غذایی مون لعنتی شده که اگه برنج بی خاصیت توی ی وعده غذایی مون نباشه فک میکنیم زمین به آسمون میاد! یا مثلا اگر توی فلان فصل فلان میوه خاک برسری نباشه ما حس جهان سومی بهمون دست میده یا مثلا حس اینکه الان ته دنیاییم و هیچ امکاناتی بهمون نمیرسه یا مثلا ما مگه میمیریم اگه فلان ماده غذایی رو خارج فصل خودش نخوریم! اینا همش میره به سمت مصرف گرایی بیشتر و البته واردات که هزینه های زیادی وارد میکنه! خوب بجای خیلی چیزا میشه هزینه ها صرف موادی بشه که ضروری تر هستند! تازه توی طب اسلامی میگه خوردن میوه های هر فصل توی همون فصل خوبه! مثلا خوردن هندونه شب یلدا موجب مرضِ! چون هندونه طبعش سرده و زمستونم سرده خلاصه زمینه ایجاد بیماری ها رو فراهم میکنه! و ...
به استاد میگم خوب استاد گرامی شما به نظرتون از بین این هایی که فرمودین کدوم یکیش واقعا مشکل زا شده!
به نظر فرهنگ و بازار سرمایه است که مشکل اصلی ماست نه افزایش جمعیت! توی خانواده هایی که تعداد بچه ها بیشتره توقعات کمتره!
ی دفعه آه از نهاد همه بلند شد که نه و همه همراه استاد شدند!
استاد فرمودن : « به نظر من اون خانواده های شلوغ چشم و هم چشمی توشون خیلی زیاده ، در صورتی که خانواده های خلوت و کم جمعیت این مدلی نیستند!»
خلاصه کلی کش مکش پیدا کردیم با استاد تا اینکه گفتم حالا بزارم برای بعد *
آخر سر استاد در اومدن گفتن : « میدونید دنیا مثلاً ژاپن داره روی تکنولوژی میچرخه ولی ما میخواهیم کشور روی نیروی انسانی بچرخه.» تازه فهمیدم اگه ی خرده بیشتر تلاش کنم میتونم کل کلاس + استاد رو شاید مجاب کنم ! آخه حس میکنم اصلاً حرفای این بخششون مایه نداشت! اصلاً !
وَ اِلی اللهِ تُرجَعُ الاُمور ...
* خواستم بحث و کش دارتر کنم دیدم بچه ها دارن مثل گندم بو داده بهم نگاه میکنن! گفتم بعد کلاس حسابم رو میرسن آخه سرویس های برگشت به خونه داشتن میرفتن! :)
فقط خواستم بگم عکسات منو کشته:)
یا علی علیه السلام