متی ترانا و نراک

متی ترانا و نراک

رحلة العاشق الی المعشوق ...

پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر/ چون شیشه عطری که درش گم شده باشد...
-------------------------------------------------
سلام
حضورتون رو خوش آمد میگم
لطفا آقایون رعایت حدود رو هنگام کامنت گذاشتن داشته باشند! بهتر اینکه از افعال با صیغه جمع استفاده کنید!
برای توضیح بیشتربه لینک " خواهرانه برای برادران " مراجعه کنید!
-----------------------------------------------
نوشته‌های این‌جا صرفن دیدگاه نگارنده بوده و لزومن مورد تایید اسلام نیست!
--------------------------------------------------
هنگام نماز طواف کعبه هم تعطیل است!نبینم موقع نماز اینجا باشی! برو که خدا داره صدات میزنه!

پيام هاي کوتاه
بايگاني
آخرين نظرات

۳۸ مطلب با موضوع «ائمه» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

از آنجایی که برای شنیدن ی صوت ، دنبال تقویم شمسی قمری نیستم این خیلی بادلم همراهی کرد! +

 

 

 

+ انت العزیزُ و انا ذلیل  این قدر در خونه همه رو جز تو زدم که خوار شدم کسی در خونه اش رو به روی من باز نکرد اومدم در خونه خودت مگه نگفتی "اُدعونی اَستَجِب لکم"مگه نگفتی" لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ "

+ قبل ترش ی جایی هم هست که میگه "مولای من اگه من و نبری ، من و میبرن مولایَ یا مولای "[ مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْمَوْلى وَاَ نَا الْعَبْدُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْعَبْدَ اِلا الْمَوْلى ]

+ حسابی دلتنگ برادر شهیدم شده ام!!

+ زوایای زیبای ذهنم *

التماس دعای بسیار

وَاِلی اللهِ تُرجَعُ الاُمور ...

*

* مناجات امیرمومنین علی علیه السلام ( مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْمُعْطى وَاَنَا السّاَّئِلُ وَهَلْ یَرْحَمُ السّاَّئِلَ اِلا الْمُعْطى)

* یا کافل الیتامی

۱۰ نظر ۱۷ بهمن ۹۲ ، ۲۲:۳۵

چه شام هایی که غریبانهـ طی شدند

دیشب شام غریبانــ تمامــ شد امـــادلمــ

دلمــ گواهیــ می دهد غریبی زینبــ و بچه ها

غریبی اهل بیتـــ امام حسین تمامــ نخواهد شد

زینبـــ جان حضور مدافعان حرمتــــ    خودش گواه شام غریبانه دیگری است ...

۷ نظر ۲۴ آبان ۹۲ ، ۲۳:۰۸

" به نام آفریننده سالار عشق"

کویر خشکیده دِلم این روزها با کودکان دشت کربلا یک صدا شده است 

العطش عموجان ... آب ... یاالله

+


محتاج دعای خیرتون به شدت

۷ نظر ۲۳ آبان ۹۲ ، ۰۰:۰۸

http://tahoorm.persiangig.com/karbala/%D8%A8%D8%B3%D9%85%20%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87%20%D8%B1%D9%88%DB%8C%20%D8%B6%D8%B1%DB%8C%D8%AD.jpg

سلام ;(

 همسفر خواهیم شد هرچند کوتاه میزبان دیده هاتون هستم   ب ص ر ی 

پیش از فشردن دکمه موس برای رفتن به ادامه مدیونید اگر زیارت عاشورا(کلیک کنید)نخونید!!

متن زیارت عاشورا    اول وضو بگیرید زیارت عاشورا رو هم که خوندید بعدا بیایید ادامه مطلب

پ.ن : یکسری عکس ها قابلیت کلیک دارند رویشان کلیک کنید تا زیارتان کامل تر شود!!

پ.ن : به plus ها هم توجه کنید! چرا که همش باهم میشود آنچه مدنظر است!

 

التماس دعای فرج

۲۸ نظر ۱۶ آبان ۹۲ ، ۰۱:۰۰

" یا الله "


سلام :)

نوش روحتون


میلاد امام هادی علیه السلام رو بهتون تبریک عرض میکنم!

عیدیتون نگاه ویژه حضرتشون!
دعاگوی تک تک تون هستم به طور ویژه و خاص(عیدی ما)


++



(یک باغچه حس های خوب)
[از رنگ دولت تدبیر و امید ، دی:]
۱۷ نظر ۲۹ مهر ۹۲ ، ۲۲:۴۳

" بسم الله الرحمن الرحیم "


سلام :)

دوستان چراغ اول را که حسابی پُر نور کردید، فقط به خاطر داشته باشید به گونه ای بنویسیدکه اگر کسی خواند بتواندشرح کوتاهی از معصومی که چراغش روشن میشودبیاموزد!مثلا اگه بهمون گفتن امام حسن تون رو توی 5 دقیقه توصیف کنید کم نیاریم ! انشاالله منظورم رو گرفتید!

یاعلی 

چراغ دوم به نام غریب بقیع ، عزیزِ مادر روشن می شه انشاالله!

بَ ق ی ع کلن خودِش یه روضه تمام عیاره!

پشت این حصارها که بایستی و زُل بزنی و از همه بدتر خانم باشی اجازه ندهند وارد شوی! و اینکه تا بیای یک قطره اشک بریزی حرامی های وهابی رگ حماقتشون گُل میکنه،عجیب ... میشن! یا الله ! مگه میشه بری کنار بقیع و یاد قبر حضرت زهرا بیافتی و غربت امام معصوم و ببینی و گریه نکنی! جایی که ضریح و حرم نداره ... :(


+

++(پلاسی)

+++(مداحی کریمی)

++++(پلاسی دوم)

بی ربط : +

۳۳ نظر ۱۶ مهر ۹۲ ، ۰۲:۰۳
 

زیارت چشمی مرحله به مرحله!

میگید چه بی مقدمه!

ولی میگم تا پایان ادامه مطلب برید

تا ملتفت بشید!


۲۴ نظر ۰۳ مهر ۹۲ ، ۰۲:۰۰

" بسم رب الشهدا و صدیقین "


سلام پیش از این ، این مطلب رو درج کرده بودم ولی به علت سوالی که دوست گرامی پرسیدن رفتیم و یه بار دیگه دقیق شدیم خدمت حاج خانوم!
شرمنده بعضی قسمت هاش کاملا تغییر کرده !

حاج آقا مثل هرسال قرار بود برن برای تعزیه ... اصولا عباس رو میخوندن ... آماده دهه محرم بودند! با حاج خانوم طی کرد که توی این دهه شب ها تاصب دم دمای اذان میریم چن تا گذر میخونیم ... ! خونشون وسط صحرا بود همش 4 تا خونه بودن دور و بر هم! بعضی شبا یکی میومد چن بار زنگ و میزد و میرفت! دشمنای خانوادگی شون زیاد بود! حاج خانوم با 4تا بچه قد و نیم قد تنها میترسید تو خونه ! دهه محرم اومد بالاخره ، چند شبی گذشت طبق عهد! یه شب حاج آقا از خستگی خوابشون میبره سر شب بعد میان دَرِ خونه دنبالشون تا راهی بِشَن ... حاج خانوم که موقعیت رو میبینند میگن خوب امشب نرن که مشکلی نداره من تا صبح زهره ترک میشم و به اون بنده خدا میگن شما برید ایشون خوابن! بعد از اون میان و در پریشانی نشسته خوابشون میبره، توی خواب به شدت گریه می کردند میبینند توی یه قبرستان هستند سر یک قبر ... فقط گریه می کردند ... یه دفعه یه خانوم سبز پوش بلند قدی سمت شون میاد بهشون میگه چی شده چرا نگرانی من حضرت فاطمه هستم تو نباید نگران هیچی باشی چرا نذاشتی امشب بره ... بعد میگن دستت رو بده ... یه دعایی کف دستشون مینویسن و میگن هرموقع ترسیدی این و بخون ما تاصبح مواظب خودت و بچه هات هستیم راحت بخواب ... آسیب هیچ کسی به شما نخواهد رسید!

حاج خانوم میگن بعدا که رفتم مکه دیدم اون قبرستان اون شبی ... بَ ق ی ع بود ...

۲۸ نظر ۰۱ مهر ۹۲ ، ۰۴:۱۳