متی ترانا و نراک

متی ترانا و نراک

رحلة العاشق الی المعشوق ...

پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر/ چون شیشه عطری که درش گم شده باشد...
-------------------------------------------------
سلام
حضورتون رو خوش آمد میگم
لطفا آقایون رعایت حدود رو هنگام کامنت گذاشتن داشته باشند! بهتر اینکه از افعال با صیغه جمع استفاده کنید!
برای توضیح بیشتربه لینک " خواهرانه برای برادران " مراجعه کنید!
-----------------------------------------------
نوشته‌های این‌جا صرفن دیدگاه نگارنده بوده و لزومن مورد تایید اسلام نیست!
--------------------------------------------------
هنگام نماز طواف کعبه هم تعطیل است!نبینم موقع نماز اینجا باشی! برو که خدا داره صدات میزنه!

پيام هاي کوتاه
بايگاني
آخرين نظرات

میره هر کس که دلش رفتنیه ...

شنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۸، ۰۸:۴۵ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

دلتنگم. دلتنگم به اندازه تمام اشک هایی که امسال محرم و صفر به خاطر ارباب از چشمام نریختن. قد همه دوری هام از مجلس روضه اش، کل این سال ها و بیشتر از همیشه امسال.

دلتنگم. دلتنگی بیخ گلومو فشار میده ولی حتی گریه ای جاری نمیشه.

 

والی الله ترجع الامور ...

۹۸/۰۷/۲۷

شما بگو  (۱۳)

به مرزهای بی حوصلگی رسیدم! یعنی خوندم پیامت رو و جوابی ندارم که بدم! در این حد بی حال!

خب دیگه جمع کن بساط رو از در خونه مردم بریم دم در خونه خودمون
خوبیت نداره مردم آزاری کنیم
پاسخ:
اختیار دارید.
موجبات خنده صاحب خانه فراهم شد.
به خاطر یک پیش بینی غلط خودتو شهید هم کردی؟ :)) من فقط از کنارشون رد میشدم میرفتم تو یک ساختمون کنار باند و پشت سیستم بودم تا ظهر بعدم باز از کنارشون رد میشدم می رفتم خونه. فقط سروصدا و لرزش شیشه هاشون به ما می رسید. تازه کنارشون هم که میگم منظورم کنار باند و ساختمونهاشون هست. تازه ترش هم ما پدافند بودیم اونا نیرو هوایی.
دکتر مهندس هم که نشدم اصلا واقعیتش رو بخوای فکر کنم به خاطر همین پیش بینی های تو بود ترک تحصیل کردم :))
با این اوصاف فکر کنم شهید بشی مشهور که نمیشی هیچ بیشتر آبروت میره بی خیالش شو!

نه شلوار کردی،پیژامه هر چی داری بردار برو خونه پدرخانمت دیگه مستقیم!

این همه رفتی درس و بحث و به حجت الاسلامی رسیدی اگر یاد نداشته باشی یک وبلاگ استخون دار بنوسی میخوای چی کار کنی پس؟ بعد فکر کردی میتونی بری بالا منبر حرف بزنی؟ نه خیر باید از همین جاها شروع کنی دیگه. بعله مغلطه هم خودت کردی
خلبان دکتر مهندس بودی. نوبت به دو تای بقیه هم میرسه!

پیش بینی خلبانی رو لطفا بعد از شهادتم تعریف کنید! خوش ندارم الان مشهور بشم

اتاق ندارم. گوشه هال هست. میشه برم اونجا؟


چشم معرفت بینم تار شده و کم حوصله! خیلی وقته وب گردی جدی جدی نکردم.

سالها دل طلب جام جم از ما میکرد، تو فلافل با نوشابه براش میاری؟ میگم میخوام بخونم میگی بنویس؟ این تذهبون

+به من تشر زدی؟ :/ کی کجا؟
انقدر گفتی خلبان که خدمت رو افتاده بودم کنار باند فرودگاه و جنگنده ها :)
الحمدلله

همین که خودت اینجایی یعنی نبش قبر دیگه حالا خانم ثانی و صدرالمتوهمین و باد صبا (چیه مگه!؟ من یک وبلاگی با این اسم یادمه ولی دقیق خاطرم نیست کی بودن) جای خود دارند.
ولی خب انصافا دلم برای رفته ها خیلی تنگ شده. منتها بادصبا که فکر نکنم دیگه جواب بده لااقل دود درست کن شاید ببینن :)

برو تو اتاقت بشین به کارات فکر کن! بعدم ازدواج کن

والا بلاگ های اینجا هیچ کدوم از نرم تنان نیستن منتها با چشم معرفت باید دید. بعدم خودت که دستت اونجوری نیست خودت بنویس. ولی جدا هنوز هم وبلاگ های خوب زیادن.

@خانم پلک شیشه ای
اختیار دارید ولی حجت الاسلام الف حرفش رو پیش کشیدن و شما فقط جواب دادید. بعدم بنده به شما جسارت نمی کنم ایشون هم در عالم رفاقت بهش یک تشری زدم وگرنه چیزی نبوده که بخوایم ببخشیم یا نه.
در مورد اونایی که رفتن حتما ضرورت و اولویت بالاتری داشتند که رفتند و هر کس یک جای و یک جوری باید بندگی کنه منتها در کل دلی بزرگتره که محبت بیشتری توش جا بگیره البته محبتی که در راه رضای خدا باشه و دل امام از همه بزرگتره که برای کل امت و بلکه کل بشریت دلسوزی می کنند و محبت بندگان خدا رو به دل دارند.
@حضرت سرگشته

سلام خلبان
خوبی شما؟

نه بابا نبش قبر نبود
گفتم شاید بشه باد صبا به گوششون برسونه که بنویسن دوباره

الان که گفتی خجالت کشیدم :/

به جای این حرفها دو تا وبلاگ استخوان دار معرفی کن!
پاسخ:


+ ببخشید میام وسط مکالمه تون. ولی فکر کنم نبش قبر کار من بود. ببخشند به بزرگواری خودشون.
سلام الف جان خوبی؟
آقا خودت رفتی خدا بیامرزدت چرا دیگران رو نبش قبر میکنی؟ آدم دلش میگیره خب بیشتر
بعدم خجالت نمی کشی رفتی حوزه هنوزم عذبی؟

خانم پلک شیشه ای فکر کنم اشتباه می کنید دل کندن همیشه آسون تره آدم یک بار دل می کنه و یک مدت ممکنه اذیت بشه یا نشه و بعد هم فراموش می کنه ولی کسی که میمونه دل بزرگتری داره
پاسخ:
@جناب الف ...


+ چمیدونم. والا من که دلش رو ندارم. ولی چیزی که هست و تجربه دارم اینه که اگر مقدر به رفتن و دل کندن باشه، خدا خودش یه جوری فراهم میکنه که حس هم نمیشه. شاید این بزرگواران این طور بوده براشون.
گفتم املای صیقل یه جوریه ها! بله بله صیقل

چرا هست قطعا. ولی تنوع لازمه. واقعا هم لازمه و الا دچارروزمرگی میشیم

بزرگوارید
پاسخ:
[البته اون رو برای غلط گرفتن از شما ننوشتم. بنده عادت دارم عبارت ها رو تکرار میکنم.]

درست میگید. ان شاءالله در جایگاهی که آرزوش رو دارید قرار بگیرید.
ببینید گره دل تون از چیه از کجاست از همونجا هم باز میشه
کدوم فراق، کدوم دوری، کدوم دلتنگی؟ برید سراغ همون
اگر از اهل بیته زیارت بخونید زیارت جامعه یا هر زیارتی و از همه بیشتر حضرت زهرا سلام الله علیها گره دل رو باز می کنند اگر از خداست یا هر کسی یا چیزی که نمی تونید تسکینش بدید دعا بخونید یا نماز با توجه.. دعای کمیل یا هر دعایی که آروم تون کنه. دعای حاجت خواهی نباشه دعایی باشه که یاد آخرت توش باشه مثل همون کمیل یا مناجات ها یا هر چه که شما رو به وحدت برسونه و از تکثرات دور کنه مگر این که حاجت تون باعث دلتنگی باشه که دعای توسل برای این مواقع خوبه
یا ذکر بگید مداوم و ذکری که مناسب دلتنگی تون باشه و تهلیل از همه بهتره و استغفار برای این مواقع خوبه
مداحی و نوحه و شعر فقط اینجور موقع ها با معرفتش آدم رو آروم میکنه.. سبک و عوامانه شاید یک مقدار اشک رو جاری کنه ولی گره دل رو باز نمی کنه. من گاهی غزل می خونم. غزلیاتی که به ما رسیده اغلب از عرفا رسیده و هر کدوم دریایی از معرفت و عرفان هستند و حال آدم رو دگرگون می کنند

اگر هیچ کدوم جواب نداد خود خواب رو خدا مایه ی تسکین قرار داده بخوابید اگرچه این جور مواقع آدم از خواب فراریه
پاسخ:
چه خوب بود صحبت هایتان. سپاس گزارم.

دلتنگی درونی ست. تصمیمی دارم واسش. میدانم اشکال از کجاست.


برای من دیگر خواب جزء  مقولات عذاب است. :)) دیفالت بدنم خواب است اگر مشغولش نکنم.

سپاس گزارم. لطف کردید وقت گذاشتید.


قدیما توی پنل وقتی میدیدم ستاره ای اومده انقدر خوشحال میشدم که عه مثلا فلانی نوشت! (هر چند اون موقع ها ستاره نمیومد! الکی باید وب بقیه رو رفرش میکردیم!)
تعداد وبلاگهایی که علاقه داشتم بخونم کم نبودن. الان شاید دو سه تا هم نباشن! شاید.
یکی از کسایی که خیلی حسرت ننوشتنشون رو میخورم ایشونند. یادمه دفعه اولی که وبلگشون رو پیدا کردم فکر کردم یه خانم 20 ساله اون مطالب رو مینویسه. تا چند روز بغض میکردم و به خودم میگفتم که یکی هم سن توئه ولی چقدر فهمیده است ... بعدا که فهمیدم سنشون بیشتره به زندگی امیدوار شدم

مرحوم صدرالمتوهمین هم جزو علایقم بود. و...


حالا اگه باد صبایی پیدا بشه به گوششون برسونه که این طرفها یه سری بزنن هم بد نیست



داریم پیر میشیم
(الان مردی به نام شقایق اگه اینجا بود حتما میگفت "داریم با حسین حسین پیر میشویم/خوشحال از این جوانی از دست داده ایم)



منم هیچ. بازی میکنم. حوصلمم سر بره میام وبگردی ببینم کی بلده روح صیغل بده؟ هل من معین میکشم ولی خب... کمتر جواب میاد



+من سر میزنم به وبتون. شاید کم هم نه. واقعا از نوشتنتون خوشحال میشم. در پناه خدا ان شاءالله خودتون و شوهرتون همیشه سالم باشید
پاسخ:
واقعانم چه شورو شوقی داشت به روز شدن وبلاگ های همسایه ها ...
یه عده رفتن اینستا
یه عده هم کلا دل کندن. (بهشون غبطه میخورم. البته رفتن هاشون اون قدر سخت بود که نتونم برم.)


خانم مریم ثانی و نوشته هاشون حس خیلی خاصی داشت.
با این که فلسفه خوانده بودند ولی فهم حرفهاشون سخت نبود و سنگین نمی نوشتند. بلد بودند به زبان مخاطب صحبت کنند. از جمله انگیزه های من برای خواندن فلسفه علم توی مقطع ارشد ایشون و خانم نظریان بودن. جفت شون زاویه دیدهای باحالی داشتن. اگرچه دنیای متفاوتی ممکنه داشته باشن. 

از طریق وب شما با ایشون آشنا شدم. اون پستی که داداش ایشون توی خیابون سی دی پخش میکردن واسه محرم. یه نذر فرهنگی بود ظاهرا...


صدر هم ظاهرا اینستا داشتن. البته درست خاطرم نیست.

احتمالا بشه به گوش خانم ثانی رسوند. 


جناب آقای حیدری رو خدا حفظشون کنه.
ایشون و خانواده شون از خوب های شناسنامه دار فضای بلاگستان هستند.


صیقل روح ... چیزی که این روزا همه دنبالش می گردن.
حوزه خودش بستر صیقله نیست?


+ از لطفتون ممنونم. ببخشید که اوقات شریف تون سوخت میشه با روزمره نویسی های بنده. سپاس گزاریم از دعای خیرتون. عاقبت بخیر باشید و سلامت ان شاءالله.



۲۷ مهر ۹۸ ، ۲۳:۰۸ صحبتِ جانانه
من مادرم
ولی کاش زلال بودم
همین مادری یه عالمه سخت میکنه دلتنگی ها رو
لال شدم من...
من هم خیلی به دعای شما نیازدارم
پاسخ:
حتما زلالی عزیزم.
نمیتونم بگم میفهمم حستون رو. چون واقعا نبودم توی اون موقعیت و خب درکش و ندارم.
ان شاءالله که امام زمان عج الله تعالی فرجه شریف گره هایی که دلتون میخواد باز بشن رو یکی یکی به زیبایی و لطافت باز میکنند به همین زودی ها.
حاجت روای بخیر باشید عزیزم. ان شاءالله به یادتون هستم  
۲۷ مهر ۹۸ ، ۲۲:۲۰ صحبتِ جانانه
دل منم همین جوریها گرفته
شاید دل خیلی های دیگه هم
چکار باید کرد این موقع؟
پاسخ:
نمیدونم. 
.
.
.
غربت و مهجوری دلتنگیم بدجوری خفه کننده است
نوحه های باسم کربلایی شاید فقط یه ذره شو تخفیف داد 
اتمسفری که توش تنفس کردم
غرق غفلت بوده
به قول استادم
نماز شب هم نبوده
گریه ی نیمه شب هم نبوده
صحبت جانانه جانم، بدجوری داغونم ...

صدا زدن نیمه شب امام زمان عج الله توی این موقعیت ها دواست ...
یادمه یه شب از یه مهمانی برگشتم
حالم از خودم بهم میخورد
نمیدونستم باید چی کار میکردم
همراهی نداشتم...
شب خوابم نمیبرد
غربتم و فقط زار زدم.
امام زمان عج الله رو صدا زدم
البته شرمندگی وحشتناک حاکم اگر بگذاره که لبها به صدا زدن شون گشوده بشه ...
یادمه بعدش اگرچه دلم هنوز گرفته بود
ولی بیخ گلوم باز شد
.
.
.

شما که مادر هستید و زلالید لطفا دعام کنید. دعامون کنید.


۲۷ مهر ۹۸ ، ۲۲:۲۰ آقای ‌‌میم
دلتنگی قشنگیه
پاسخ:
شاید ظاهرش این طور باشه
ولی خورنده است ...
سلام

دیشب داشتم تک تک پستهای استفاضه رو میخوندم و میرفتم عقب تر .
از من بعید بود ولی خیلی دلم گرفت که چرا نمینویسن دیگه. و اصلا کجان؟ چی کار میکنن؟

القصه از دیشب دل منم گرفته که ... گفتید دلتون گرفته با خودم گفتم همینو بهانه کنم کامنت بذارم...

خدا ان شاءالله زودتر بهتون سلامتی بده
پاسخ:
سلام علیکم.

چه دلی داشتید که خاطره بازی کردید. وحشتناکه برام اون قدر که دلتنگی داره این چیزا ...
مریم جان حالشون خوبه و جایی هم دیگه نمی نویسن. 
[احوالشون رو از خانم فاطمه نظریان پرسیدم. صاحب وبلاگ کاکتوس.]
خیلی ها رفتن. واقعا طاقت فکر کردن بهش رو ندارم. نبودنشون سخته ...

خودتون چه کار میکنید?
چه قدر خوشحال شدم از دیدن نظرتون. 
ان شاءالله که امام زمان عج الله بیان و دل های گرفته مون وابشه.


سپاس گزارم از دعای خیرتون. عاقبت بخیر باشید.

شکرپاره

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">